نمیدانم این روزها حرف
هوا چیست؟ یا چرا اینگونه در هم است؟ چه چیزی را میخواهد ثابت کند ..
یا چه
چیزی اینقدر کلافه ش کرده است فقط این را میدانم حالش
عجیب شبیه حال من است ..
نمیدانم
او هم از اطرافیان آشفته است ..یا اینکه غمی قدیمی هجوم آورده ..
ولی این
را میدانم حالش از من بهتر است ... به بی هوا باریدنش نگاه
کن !
میبینی ؟
انگار کسی را نمی بیند انگار نگاه دیگران برایش
اهمیت ندارد
طعنه مردم
کلافه ش نمی کند .. باید اینگونه باشم ..
بی هوا
ببارم ..
مهنازم جماعت را ول کُن ..
من را به آنان چه ؟ ! ..
مادربزرگم می گفت وقتی مژه ات که بیفتد،آرزویت برآورده می شود....مادربزرگ مرد...با اشک مژه هایم یک به یک افتادند.... اما تو برنگشتی... قطره های باران بر گونه هایم.... اصلا من به درک... خودت خسته نشدی از دیدن تصویر تکراری درد کشیدن من؟!!!
میپرسی باز دیگه چی شده؟
اکنون از دلم برایت بگویم...
سلام مهنازی...
صبحت بخیر عزیزم.فدات بشم الهی خوبی؟5شنبه و جمعه ات چطور گذشت؟راستی 5شنبه گذشته خونه بودی؟خیلی دلم هوای اون 5شنبه ها رو کرده بود،خیلی؛خواستم بیام پیشتامروز اولین شنبه خرداده..خردادت مبارک گل مهربونم...ببخشید که بدون احساس و مقدمه چینی خرداد رو بهت تبریک گفتم....اصلا این روزها حوصله ندارم...معذرت میخوام ازت
خوش می گذره بدون من؟؟؟
معلومه که خوش می گذره.......:(
باز تلخ شدم نه؟؟؟تا تلخ میشم به تو گیر میدم که
تو هم زود می فهمی و ازم می پرسی...
چشمات ازم می پرسن...تو که حرف نمیزنی تا صدای
قشنگت رو بشنوم..:(
دیشب هم تا ساعت 5 بیدار بودم.....آره خودت که میدونی دیشب چی شده بود.... اونقدر با مخاطبین وبلاگ عشقمون در مورد تو و دوست داشتنمون نظر تبادل کردیم باهم..که احساس میکردم جلوی همه ی حرفاشون خلع صلاح میشدم!!راستی تا اون پست آخر رو گذاشتم بارن بارید و دل تنگ مرا بی نهایت تنگ تر کرد.
اینجا زمین است!فرشته ی زیبا روی من، اینجا هر گاه از عشق خسته شوند، هر گاه عشق آن روی خود را نشان دهد، هر گاه همانند یک پیچک به دورشان ببپیچد تا بخشکاندشان، تیزی ای بر می دارند و عشق را از ریشه می کنَند، بی خیالش می شوند، می رودند سراغ یار دیگری، دیار دیگری!
چقدر میتونه دلت بگیره بترسی که حتی باز گوش کنی از درون بسوزی ولی توظاهر بخندی دست خودم نیست کسی که واسم مهم باشه میخواد هر کسی باشه اگر بدونم وحس کنم دوسش دارم به همین راحتی از دستش نمیدم رفتم بالای پشت بوم تا ازدید بقیه راحت شم خودم باشمو عظمت اسمون که هر چقدر هم ببارم کسی نبینه رفتم تا اروم شم ولی بیشتر دلم گرفت یاد کسی که اونقدر واسم عزیزه که حد نداره کسی که ازجون واسش مایه میذارم کسی که وجودمه کسی که
دلم تنگ شده خیلیییییییییییییی
دلتنگی یعنی اینکه شبا وقتی چراغ اتاق رو خاموش کردی و تنها شدی، یاد شبایی بیفتی که تا نصف شب به هم اس میدادین اما حالا مجبوری زل بزنی به گوشی و آخرش با بغض بخوابی....
یعنی هر وقت شب که بیدار شدی، موبایلت رو نگاه کنی شاید اس داده باشه ،
ایمیلتو چک کنی
یعنی بگه دیگه مال تو نیستم،بگه نه اس بده نه ایمیل بزن،تحقیر بشی اما بازم دوسش داشته باشی
دلتنگی....... یعنی من، بدون تو....
سلام مهنازی .
خوبی؟ خوش میگذره؟ چه خبرا؟تو ساده دل ندونستی یکی مهتابو ترسونده..