عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

کافور

قلبم بوی کافور میدهد! شب به شبمرده شور یکی از آرزوهایم را... غسل میدهد و کفن میکند!



دوست دارم یواشکی...

همۀ آدما برای خودشون یه چیز " یواشکی" دارن

یه اتفاق یواشکی ,
یه حس یواشکی ,
یه آدم یواشکی ,
شایدم یه عشق یواشکی
دوست دارم یواشکی....♥

نامه ام به مهنازم - عشق جاودانه ام

سلام به گل مجمدی ام که این روزها بوش بدجوری توی شهر من پیچیده!!!! چطوری؟چی کارا میکنی؟چه خبر اصلا؟

شب من در دیدگان تو بود سیاهی چشمانت رو می نگریستم و تا پیام شب بخیرت که گاه از روی ترس از اینکه دیکه نتونی بهم اس بدی سر شب برام می فرستادی برام شب اتفاق نمی افتاد؛روز در سفیدی چشمان تو بود وقتی به چشمانت نگاه می کردم و برایم صبح معنا نداشت تا نمی رفتی سر کار و اولین کارت بعد از آمدنت پیام صبح بخیر برای من بود تا صبح من هم اتفاق بیفتد و خوب می دانستی که از شب تا صبح بیادت و به فکرت بودم. شب و روز من در چشمان تو بود الان که نیستی باور کن جهانم در ظلمات است.

اگرتمــام ستــاره های آســـمان را بــه شــب من بــیاوری ایــن تاریـــکی,روشـن نخـواهــدشــد...بــــــرای من تنها"چشـــــمـان"توکافیــست...

ادامه مطلب ...

سخنی با مهنازم

سلام عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززم(به یاد گذشته ای نه چندان دور)

خسته نباشی خانومم

امیدوارم امروز زیاد اذیت نشده باشی و روزهایت برخلاف من به خوبی سپری بشه و اینگونه که حرف های دلم رو گلایه و شکوائیه می پنداری باز آزرده خاطر نباشی

وقتی نظرات عزیزانی که گهگاه برای امید به من یا به واسطه تجارب مشابه سخنی را بیان می کنند و گاهی من را آویزان به تو یا تفاله ای در زندگی شخصیت خطاب می کنند زیاد ناراحت نمی شوم چون کسی که هنوز از ماجرای عشقی که سراسر وجودمون رو تصاحب کرد چیزی نخوانده یا حتی زمانی که به اتمام برسه این داستان نخواهد توانست به طور کامل این موضوع را درک نماید.

ادامه مطلب ...

آغوش

گاه می توان تمام زندگی را در آغوش گرفت...

فقط کافیست...

تمام زندگیت..

یک نفر باشد!

سال اول دبیرستان

اویل سال بود که طبق تقسیم بندی های مرسوم رفتیم کلاس آ  که دقیقا روبروی زمین فوتبال مدرسه بود و هر از چند گاهی هم از توپ بچه ها بی نصیب نمی ماندیم

این روزها اینقدر شار روانی روی من بوده که حتی خاطراتم هم به سختی به ذهنم میاد منی که با خاطراتم زنده بودم

بچه های جدیدی که از مدرسه راهنمایی دیگه ای به دبیرستان آمده بودند فضا را برایمان فراهم کرد که دوستان جدیدی بیابیم

اون روزها تو گروه سرود نام نویسی کردم و این سرآغاز کارهای فوق برنامه ای بود که مرا از درس بازداشت و با فشارهای روحی که امانم رو بریده بود به خاطر شرایط خاص زندگیم افت تحصیلی من شروع شد.

ادامه مطلب ...

عشق یعنی

مهنازم ببین کدوم یک از این تصاویر و دلنوشته هاش تو رابطه عاشقانه ما نبوده تا بگم آره عشقم هوس بوده و الان بتونم عین خودت بگم هر کسی بره پی زندگی خودش؟!!!



 
ادامه مطلب ...

اس ام اس

پیام هایی که می تونستم به مهنازم بدم اما گفت نه به گوشیم نه به ایمیلم چیزی نفرست:

دﻧﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻟﻘﻪ رو ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺸﻴﺪ،اﻭﻟﺶ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩﺑﻌﺪﺵ ﺣﺲ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺎﺵ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﺘﻪﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ که ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ . . . !

 این حکایت ِ وجود من بود تو زندگی مهنازم

ادامه مطلب ...

شب ها ی فراق

سلام مهنازم

دیشب تا صبح پرسه زدم

خواستم استراحت کنم دیدم وقت برای استراحت زیاد دارم

از مرگ تا حشر را می توان آسوده خوابید اما من آن زمان را هم یقینا به آسودگی سپری نخواهم کرد.

اینقدر آشفته و داغون بودم که هر چیزی به ذهنم می رسید رو بی اندیشه انجام می دادم.

  ادامه مطلب ...

بازی

یک بار دیگر بیا
تا دوباره بازی کنیم
تو با قاسم جمله بساز ، من با ...
تو با رفتن، من با ماندن
تو با فراموشی ، من با دلتنگی
تو با باران ، من با اشک
تو زندگی
من مرگ