عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

خدا به دادِ نتیجه های ما برسد.

تقصیر ما نیست

اشتباه از بزرگترهایمان بود

نباید آنقدر راحت عاشقی می کردند...

ما به آنها نگاه کردیم

گشتیم و گشتیم تا یک رابطه مثلِ آنها پیدا کنیم

مثل پدرانمان، مادرانمان

تازه زمانِ آنها هیچ فضای مجازی نبود

همه چیز چشم در چشم بود، همه قرارهایشان در خیابانها بود

در معرضِ دیدِ هزاران هزار چشم قربان صدقه ی یکدیگر می رفتند.

زمانِ آنها اینقدر بی تعهدی نبود، یک نفر را انتخاب می کردند و تا آخرش با هم می ساختند.

همیشه یک نفرشان کوتاه می آمد تا ماندنی شوند

نتیجه شان ما بودیم بدونِ کوچکترین شباهتی...

ما نسلِ تایپ کردنیم، ما شجاعتِ چشم در چشم شدن نداریم، ما گاهی آنقَدَر بزدل می شویم، که حتی از صدای طرفمان هم فرار می کنیم.

ما از هر تکه از زندگی شان،آن قسمتش را که بابِ میلمان بود کپی کردیم و بقیه اش را نادیده گرفتیم...

خدا به دادِ نتیجه های ما برسد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد