عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

سلام عشقم

امروز زیاد برات سلام نوشتم اما کی رو دارم جز تو که شده هزاران بار سلامش کنم و از جوابش ذوق کنم؟

دیشب انقده دوست داشتم ترانه های مازیار فلاحی رو گوش بدم، مخصوصا همون ترانه اش که وسطش میگه:
وقتی که دلم میگیره، از تو پنجره نگام کن
با نگاه پشت شیشه از ته دلت صدام کن
دستتو بذار رو قلبم بذار قلبم جون بگیره
یه نفس بده به ابرا که شاید بارون بگیره

ادامه مطلب ...

آخر هفته های زجرآوره قاسم

بدترین روزای این ایام که به حدی زجرآوره که می تونم براش تعبیر جهنم خدا رو به کار ببرم

زمان هایی که میتونم بگم دنیام شده آخرت یزید

عصرهای 4شنبه روزی بود که خانم جانم می تونست مهرش رو مهمانم کنه

یا 5 شنبه ها که تو ماه 2روز مال من بود

باورش برا کسی که اینقدر مهر انسانی رو تجربه نکرده بسیار سخت خواهد بود

ادامه مطلب ...

تو رو دوست دارم

میگم که اسلام دستم رو بسته. و الا الان بنده یه قاتل زنجیره ای بودم!!!!
می دونم الان چی میگی مثه همه که میگن دنبال مقصر نگرد، مقصری وجود نداره!!! اما اونقدر می گردم تا به خودم برسم. وقتی که توی هر چیزی خودم رو مقصر میدونم، هم احساس یاس میکنم هم آرامش!!!!
عجیبه نه؟
ادامه مطلب ...

بی قراری

سلام مهناز خانمم

خسته نباشی هستی من
الانه گریه میکنم ها... خب یه چیزی بگو! امروز یادم رفته بود که 5شنبه اس و مردد بودم که تعطیلی یا میری سر کار می خواستم بیاد قدیما بیام پیشت و برام خانمی کنی و.... چه بدونم می خواستم بیام چی کار؟ فقط می دونم دوست داشتم که بیام.. همه ی نقشه هام نقشه برآب شد.. گفتم مثل همه اون شب های دیدار تا صبح خوابم نمی بره که نبرد. گفتم نمیری سرکار و می موندی خونه  و برا آخرین بار می دیدمت می بوئیدمت و قول می دادم به نظرت احترام بذارم پا بذارم رو همه این در به دریا و بشینم بخونم برا ارشد سال بعد و قول بدم تهران قبول بشم فقط به امید تو...
اصلا تو چت شده؟؟

ادامه مطلب ...

من فقط تو را می بینم مهنازم...

در وجـــود هــــر زن ،دخـتـربـچـه ای چــهارسـالـه بـبـیـن کـه از تـو فـقـطــ مـــــهـربـانـی و تـوجـه مـی خـواهـد ،در آغـوشـش بـگـیـر ، نـوازشـش کـن ...
خـیـالـش را راحـت کـن کـه هـسـتـی ،جـایـی نـمـی روی ،طـوری رفـتـار کـن کـه اطـمـیـنـان حـاصـل کـنـد زن هـای دیـگـر بـرایـت مـــــــهـم نـیـسـتـنـد !!
وقـتـی بـا نـگـرانـی مـسـیـر نـگـاهـت را دنـبـال مـی کـنـد بـرگـرد و بـه لـبـخـنـدی مــهـمـانـش کـن و بـگـو ، بـه زبــ ـان بـیـاور :

مـن فـقـطــ تــــــو را مـی بـیـنـم"

و  این بود ایدئولوژی من در برابر وجود نازنین مهنازم

نظرات

سلام خدمت تمامی کاربرانی که با پیام هاشون تسکینی بوده و هستند بر آلام بی پایان من

عزیزان ابهامی ایجاد شده بود که چرا هیچ نظری در پایان پست ها وجود ندارد

برای رفع ابهام خدمت شما سروران گرامی عرض کنم که با توجه به اینکه مطالب وبلاگ و مهتر از همه اصلیت آن که هنوز برای همه جای سوال بود که رابطه ما از کجا آغاز شد به کجا رسید و دلیل این فصال چه بوده برای همین یکسری پیش داوری هایی بود راجع به این موضوع و اینکه نگاشته بودم بعد از اتمام این بلاگ چه نیتی دارم یکسری هم پیام هایی خطاب به من بود و یا عشق بی آلایشم که چون بیشتر جنبه شخصی داشت به جای اعلان عمومی پاسخش را به ایمیل یا وب سایت های مخاطبین ارسال نموده ام.

لذا بر خود فرض می دانم تشکر ویژه نمایم از همه کسانی که این مطالب را دنبال و با نظراتشون قطع به یقین مرهمی هستند بر عذابهای شبانه روزی من تو این روزها


اشتیاق

سلام آرزوی به یاد موندنی
خوبی؟خوش می گذره؟
دیشب نمی تونستم بخوابم، نفسم بالا نمی اومد، تا صبح بیدار بودم باز؛بازم این اتفاقات مسخره باعث شده اینطوری شم دوباره، اما خوب ِ خوبم هااا، یه وقت نگرانم نشی، نبینم چشمهای رنگ ِ شبت پر از نگرانی باشه هااا، خب؟ من که عادت کردم اما خب، جسمم جواب نمیده، من که کم نمی آرم آخه، اگه آخر تموم ِ این رنج ها پیش ِ تو بودن باشه، همه رو به جون می خرم همه رو با اشتیاق به خونه ام دعوت میکنم!!!!
ادامه مطلب ...

می ترسم

می ترسم مهنازم!
می ترسم...
کمکم کن!
می ترسم یکی بیاد، یعنی یهو خدا..ازمون بپرسه چرا ...

یعنی از من...که چرا زندگیت رو اینطوری گذروندی؟!

ادامه مطلب ...

دعا

عشق فرمان داده که به تو فکر کنم
روز و شب زیر لبم اسم تو رو ذکر کنم

سجاده ام را پهن کرده ام،تسبیح فیروزه ای ای در دستان ِ لرزانم، دعا میخوانم ، ذکر می گویم.می رسم به یک ذکر"و از تو بهشتت را میخواهم"..میخواهم...اسئلک..اسئلک..بغض میکنم، فرو می دهم، میخوانم..چشم می گردانم تا ذکر بعدی را ببینم"و از تو حوری های بهشتی میخواهم"

ادامه مطلب ...