-
سال اول دبیرستان
سهشنبه 30 اردیبهشت 1393 10:30
اویل سال بود که طبق تقسیم بندی های مرسوم رفتیم کلاس آ که دقیقا روبروی زمین فوتبال مدرسه بود و هر از چند گاهی هم از توپ بچه ها بی نصیب نمی ماندیم این روزها اینقدر شار روانی روی من بوده که حتی خاطراتم هم به سختی به ذهنم میاد منی که با خاطراتم زنده بودم بچه های جدیدی که از مدرسه راهنمایی دیگه ای به دبیرستان آمده بودند...
-
عشق یعنی
سهشنبه 30 اردیبهشت 1393 08:41
مهنازم ببین کدوم یک از این تصاویر و دلنوشته هاش تو رابطه عاشقانه ما نبوده تا بگم آره عشقم هوس بوده و الان بتونم عین خودت بگم هر کسی بره پی زندگی خودش؟!!!
-
اس ام اس
سهشنبه 30 اردیبهشت 1393 08:04
پیام هایی که می تونستم به مهنازم بدم اما گفت نه به گوشیم نه به ایمیلم چیزی نفرست: دﻧﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻟﻘﻪ رو ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺸﻴﺪ،اﻭﻟﺶ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ … ﺑﻌﺪﺵ ﺣﺲ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺎﺵ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﺘﻪ … ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ که ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ . . . ! این حکایت ِ وجود من بود تو زندگی مهنازم هرکس میرسد میسوزاند،گویا سینه ام را با زیرسیگاری...
-
شب ها ی فراق
دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 08:45
سلام مهنازم دیشب تا صبح پرسه زدم خواستم استراحت کنم دیدم وقت برای استراحت زیاد دارم از مرگ تا حشر را می توان آسوده خوابید اما من آن زمان را هم یقینا به آسودگی سپری نخواهم کرد. اینقدر آشفته و داغون بودم که هر چیزی به ذهنم می رسید رو بی اندیشه انجام می دادم. مهنازم فلسفه الاکلنگ اثبات بزرگی کسی است که فرو می نشیند تا...
-
بازی
دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 06:26
یک بار دیگر بیا تا دوباره بازی کنیم تو با قاسم جمله بساز ، من با ... تو با رفتن، من با ماندن تو با فراموشی ، من با دلتنگی تو با باران ، من با اشک تو زندگی من مرگ
-
خفه خون بگیری هم خوبه هااااا
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 20:19
این آخرین عبارتی بود که تلویحا از طرف مهنازم به من گفته شد اما اینقدر دوسش دارم که با وجود همه مشقات،زجرها،... که تو این مدت داره بهم تحمیل می شه و روز به روز بیشتر میشه اما با همه این ها حاضرم بیشتر از این ها رو تحمل کنم چون خانمم رو دوس دارم الان هم درسته که همیشه در حد و اندازه های معشوقم نبودم برای مهنازم چند تا...
-
تکرار: بی تفاوتی
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 06:31
سردرد های متوالی و قطع نشدنی این روزهایم، این خیال را در ذهنم متبلور ساخته که غده ای در سرم در حال رشد است اینقدر که جا را برای هر چیز دیگری تنگ کرده و همین روزهاست چشمانم از حدقه بیرون بزنند، شاید این خیال هم ی توهم باشد شبیه توهم حضور کسی در خانه که صدایش هر صبح بیدارم می کند و وادارم به جستجوی اطرافم می کند، شاید...
-
تجاوز درونی
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 06:25
قرار به لغزیدن نیست وقتی در حال فرو رفتنی، نگران خطا نباش، به هر راهی بروی درست و نادرست اش یکی است وقتی گرفتار باتلاقی. شماتت بی حاصلترین عقده گشایی است، دغدغه اش را کنار بگذار، آسوده بنشین و فرو رفتنت را به نظاره بنشین، هیچ فراری نیست - به قدر وسع کوشیدی کافی است - سقوط ات را تماشا کن. تو محکومی به سقوط ... دستم را...
-
بهترین نوشته ام
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 06:19
بازهم فکر میکردم که بهترین نوشته ام کدام بوده، اما هرگز جوابی نیافتم : تولد اش اواخر فروردین است. زمانی که من عاشق اش بودم؛ از حوالی یک سال پیش . عید سال پیش در اندیشه بودم تا برایش بهترین نوشته ام را بنویسم، هدیه تولدش. هر چه دست و پا میزدم بدتر میشد، جوهر روی کاغذ نماسیده حواله ی سطل زباله می شد. من آدم الهام ها...
-
خاطره
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 05:45
خاطره یه اسم قشنگه و منم این اسم رو دوس دارم اما نمیدونم چرا اینقد تلخه ... منظورم شخص خاصی نیست منظورم خاطراته ... تا یکی دو دیقه میخای بیای بشینی استراحت کنی همه خاطراتت میاد سراغت ... هر چی هم فکر می کنم از همون روز که از شکم مادر زاده شدم داشتم گریه می کردم تا الان که باز فازم غمه ... خسته شدم اینقد شنیدم گفتن خدا...
-
تنهایی
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 15:15
تنهایی حق کسیه که خیانت کرده اما ... همیشه نصیب اونی میشه که وفادار مونده
-
مرگ اولین دوستم
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 15:05
من از بچه گی نحس بودم و هیچ وقت احساس شادی نکردم. یکی از دوستایی که جزء اولین کسائی بود که بدون نسبت خویشاوندی و همسایگی با هم رفیق شدیم مسعود بود. خیلی با هم جور بودیم البته اون مثل من شر نبود؛پسری موقر و گوشه گیر بود در قیاس با من. روزها می گذشت و پیوند عاطفی بین ما بیشتر می شد به طوری که صمیمی ترین دوستم شده بود....
-
لعنت
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 10:06
لعنت به شما ... لعنت به همتون ... از همتون بدم میاد ...از همه شمایی که تو من شدنم نقش داشتید.... همینجوری راه میرفتم و زمین و زمون رو از الطافم بی بهره نمیذاشتم. دیگه واقعا بریده بودم ... نمیکشیدم ... خسته شده بودم از زندگی ... نمیدونم چقدر راه رفته بودم ... به خودم که اومدم اولین پله پل هوایی آبی رنگ جلوم بود ... یه...
-
چرا ایمیل نزدم؟
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 08:16
مهنازم سلام صبح زیبات بخیر و سلامت خانمم وقتی فرمودی میخوام باهات حرف بزنم فقط شنونده باش؛اینقدر ذوق کردم که خدا می دانست. نفس اینقدر دلم هوای نفس مسیحاییت رو کرده بود که خدا می دانست. گلم هنوز وقت نشده متن هایی از آشنایی و احساسم برایت بنویسم اما باور کن اینقدر حرف برای گفتن هست که هیچ خواننده ای وقتی برای آن نخواهد...
-
اگر تو عاشق من نباشی … !
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 07:17
مهنازم لمسِ تن تو ش ه و ت است و گناه حتی اگر خدا عقدمان را ببندد داغیِ لبت ، جهنم من است حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند … هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد … فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس … مهنازم عزیز من ! خانمم حتی اگر هزار...
-
کشور من...
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 07:09
در کشورِ مـنـــ "بکارتــ "...!! هــمــانـــ کــاغــذ نقره ا ے رنگـ داخلـ پاکتـ سـیـگـار اسـتـ ...!! پــارهــ کهــ شــود ...!! هــرکس ے هــوس میـکـندــ به تـو دســتــ دراز ے کنــدــ ...!! بــایــدــ بـــرا ے ستتوختـ טּ ْ و تــمــامــ شــد טּ ْ آمــادهــ بــاش ے ...!! و بــه زود ے دور مــی انــدازنــتــ ...!!...
-
دستانم شاید !!
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 06:59
دستانم شاید !! اما ... دلم نمی رود به نوشتن ... این کلمات به هم دوخته شده کجا، احساسات من کجا ..!! ان بار نخوانده مرا بفهم ! می گویند :شــاد بنویــس نــوشـته هـایـت درد دارنـد و مـن یاد ِ مردی می افتم که با کمانچه اش گوشه ی خیابان شاد میزد ... اما با چشمهای ِ خیس ... !!
-
دردناکترین جای قصه
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 06:51
دردناکترین جای قصه اونجاییه که برات آرزوی خوشبختی بکنه ..!
-
نفرین بر عشق
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 06:48
نفرین بر عشقی که هوس نامیده شد و مهنازم رو تحت تاثیر قرار داد خواستم تا بار دیگر چیزی بنویسم اما نه قلم نوشت و نه کاغذ نوشته هایم را روی خود حک کرد چرا که هر دو دانستندکه باید دوباره شرح و حال غم مرا بنویسند قلم در دستانم شکست وکاغذ ها به هوا رفتند افکارم به هم ریخت و چشمانم با بارش اشکهایش که پر از درد درون بود...
-
" خفه نشم "
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 06:40
بعضی چیزها را " باید " بنویسم نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه " برای اینکه " خفه نشم " همین !!
-
می دونی که چ جوری دوس دارم بمیرم؟
دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 10:17
یه اتاقی باشه گرمه گرم ... یه اتاقی باشه گرم گرم....روشن روشن .. تو باشی منم باشم .. کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید .... من توروبغلم کنم که نترسی...که سرد ت نشه..که نلرزی .. اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی .. منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم .. با پاهات محکم منو گرفتی ..دو تا دستتم دورم حلقه کردی .....
-
زندگی
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 08:57
زندگی مانند بازی شطرنج است، قبل از حرکت کاملاً فکر کنید مهنازم منی که بر سر دوراهی زندگی مانده ام ............ دو راهی میان چه؟؟؟...ماندن یا نابودی؟؟....عشق یا منطق؟؟....عشق یا نفرت؟؟..... نه......من نمیگذارم.......بدون شک من اجازه نمیدهم.......من در این بازی زندگی برنده می شوم......... بازنده بودن برای من معنایی...
-
عشق « Love »
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 08:39
عشق انواع گوناگونی دارد: والد و فرزندی ٬ برادرانه ٬ خودشیفتگی ٬ عشق به گروه ٬ مکتب و مملکت و عشق جنسی. آرزوی وصال محبوب از مشخصات عشق جنسی است اما تعریف آن چیست؟ و از آن مهمترارتباط عشق با SEX چه می باشد؟ وقتی کسی با حداقل ترس و تعارض قادر به دادن و گرفتن محبت است، ظرفیت برقراری روابط صمیمانه با دیگران را داراست ....
-
نگاه زیبات
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 08:17
کاش می شد دوباره از تو" گفت بدون تکرار واژه ها "تا ابد این فاصله را خواهم سرود حتی اگر نباشی در گوشه قلبم خواهی ماند چرا که من از این همه التماس فهمیدم بی بهانه عاشقانه عارفانه تا ابد در کنارت می مانم در گوشه دنج تنهایی"تا شاید روزی از راه برسه که به هم برسن دستهایی که عمریه دنبالت می گرده نه اشتباه نکن...
-
سلامتی
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 08:10
سلامتی دختری که گرسنگی رو تحمل کرد ، با پول غذاش شارژ خرید تا با عشقش صحبت کنه …
-
مرد،باس
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 07:55
مرد باس موقع آشپزی خانومش به کتلت ها ناخونک بزنه بگه به به چه خوشمزه است تا زنش ذوق مرگ بشه البته خدایی کتلت مهنازم که تو دنیا ی دونه اس عذر می خوام مهنازم که در حد و شان تو نبودم
-
حقوق مردان
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 07:19
مهنازم، ی وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند « … مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر...
-
چشمان منتظرم...
شنبه 20 اردیبهشت 1393 14:07
نه چشمانم را میبندم و نه گوش هایم را میگیرم ... میخواهم و ببینم و بشنوم تمام لحظه های نبودنت را،تمام امید آمدنت را ... مهنازم ،من اینجا،چشمانم را به راه آمدنت دوخته ام و در تلاطم لحظه ها گوش میسپارم به آهنگ قدم هایت، همان هایی که برای به هم رسیدن برمیداری ... امید آمدنت تمام لحظه هایم را پر میکند، عطر نفس هایت در ذهنم...
-
پیامک هایی برای مهنازم
شنبه 20 اردیبهشت 1393 13:58
ﺑـــﻪ ﺯِﻧــــﺪﮔـــﯿـــﻢ ﭘــــﻮﺯ ﺧـــــﻨـــﺪ ﻧـــﺰﻧﻴﺪ؛ ﺭﻭﺯﯼ ﮐــﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷــﺘـــﻢ ﮐــﻪ ﺑـــﺎ ﺗـَـﻤــﺎﻡِ ﻭﺟــﻮﺩ ﺻِــﺪﺍﯾــﻢ ﻣــﯿــﮑــﺮﺩ .. " ﻋـــﺸــــﻘﻢ " ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯼ ﺟﺬﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺘﺢ ﺗﻨﺖ ! ﺗﻨﺖ ﻣﺎﻝ اون !! ﻏﻤﺖ ﻣﺎﻝ قاسم ---------------------------------------------------------------------- نشد رو غرورت...
-
بذار اسمم روی اسم تو بمونه
شنبه 20 اردیبهشت 1393 11:58
از اون وقت که تورو دیده ام ، تو نیستی بی تو من ماتم کنارت خوب و خوشبختم تو ، تو خانومی تو ، چه جذابی تو خود ماهی که داری می تابی بذار اسمم روی اسم تو بمونه ، نذار این جدایی دستمو بخونه نذار این روزای خوبمون تموم شه ، نمی خوام که زندگیم بی تو حروم شه دل من هیچ کس و غیرتو نمی خواد ، با دل هیچکی بجز تو راه نمیاد آخه تو...