عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

تو رو دوست دارم

میگم که اسلام دستم رو بسته. و الا الان بنده یه قاتل زنجیره ای بودم!!!!
می دونم الان چی میگی مثه همه که میگن دنبال مقصر نگرد، مقصری وجود نداره!!! اما اونقدر می گردم تا به خودم برسم. وقتی که توی هر چیزی خودم رو مقصر میدونم، هم احساس یاس میکنم هم آرامش!!!!
عجیبه نه؟

خوابم نمیبره این روزا مهنازم. چی کار کنم من ها؟؟؟
مهنازم دوست دارم شدییییییییییییییییییییییییید.

تو رو دوست دارم مثه حس نجیب خاک غریب
تو رو دوست دارم مثه عطر شکوفه های سیب
تو رو دوست دارم عجیب تو رو دوست دارم زیاد
چطور پس دلت میاد من رو تنهام بذاری ؟
تو رو دوست دارم مثه لحظه ی خواب ستاره ها
تو رو دوست دارم مثه حس غروب دوباره ها
تو رو دوست دارم عجیب تو رو دوست دارم زیاد
نگو پس دلت میاد منو تنهام بذاری
توی آخرین وداع وقتی دورم از همه
چه صبورم ای خدا دیگه وقت رفتنه
تو رو دوست دارم مثه حس دوباره ی تولدت
تو رو دوست دارم وقتی می گذری همیشه از خودت
تو رو دوست دارم مثه خواب خوب بچگی
بغلت می گیرم و می میرم به سادگی
تو رو دوست دارم مثه دلتنگیای وقت سحر
تو رو دوست دارم مثه حس لطیف وقت سحر
مثه کودکی تو رو بغلت می گیرمو
این دل غریبمو با تو می سپارم به خاک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد