عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

تو که حرفهای مرا نمیخوانی

نگو مرا نمیخواهی ، منی که به پایت نشستم و با همه چیز ساختم
نگو مرا نمیخواهی ، تو نمیدانی از انتظار به تو رسیدن تا انتظار تو را دیدن همه ی موهایم سپید شد
نگو مرا نمیخواهی ، تو که حرفهای مرا نمیخوانی ،تو که نگفتی تا آخرش نمیمانی ، منی که دلم خوش بود به اینکه تو را دارم تا همیشه
….
نگو مرا نمیخواهی ، من که میخواهمت ، من که دلم همیشه در پی تو بوده و همیشه دلم میخواست یکی مثل تو را داشته باشم
نگو مرا نمیخواهی ، حالا وقتش نیست که مرا نخواهی ، حالا وقتش نیست که مرا دور بیندازی
حالا دیگر کار از کار گذشته ، دلم بدجور به تو دلبسته ، نا امیدش نکن ، دلم عاشق است بیش از این این خانه عاشقانه را ویران نکن ،دیگر بس است ، از حالا با ما مدارا کن
….
نگو مرا نمیخواهی ، تویی که از آغاز گفتی تا ابد مرا میخواهی ، در کنارم میمانی و هیچگاه شعر تلخ رفتن را نمیخوانی
حالا که دیگر دلم عاشقت شده و همه را به خاطر تو رها کرده میگویی مرا نمیخواهی؟
قید همه کس را زدم به خاطرت ، من که اینجا ندارمت ، اینجا نمیبینمت، نیستی انگار دیگر در کنار دلم ، کجایی ؟ فریاد نمیخواهم ، سکوت کن تا بشنوم صدای نفسهایت
نگو مرا نمیخواهی ، نگو که دلم میلرزد ، باران در پشت پنجره چشمانم میزند، هیچکس جز تو نمیتواند به من آرامش دهد ، نگو مرا نمیخواهی که میمیرم ، نگو ، نمیخواهم بشنوم که بی تو باید دستهای غم را بگیرم
نگو مرا نمیخواهی ، که اگر نخواهی من نیز دنیا را نمیخواهم ، اگر مرا نخواهی همه دنیا را زیر پا میگذارم و دیوانه میشوم
  ….
حالا بیا و ببین دل عاشقم را ، نگو مرا نمیخواهی ، تو خوب میشناسی این دل دیوانه ام را
….
که اگر دیوانه شد ، دنیا را بهم میریزد
.حالا بیا و آرامش کن ، به عشق و محبتهایت گرفتارش کن


در این دنیای بزرگ تنها اوست که مرا دلتنگ خودش کرده

خیلی وقت است که دلم برای کسی تنگ است .
خیلی وقت است این دل بهانه میگیرد
 .
دلم تنگ است و از این دلتنگی چشمهایم بارانیست
 .
چشمهایم بارانیست و دلم هوای او را کرده است
.
یک عالمه درد دل در این دل خسته نهفته است
.
دلم تنگ است برای لحظه ای دیدار ، برای لحظه ای نگاه به چشمانش
 .
دلم برای کسی تنگ است که او در کنارم نیست
 .
دلم بدجور هوایش را کرده است
 .
در این حال و هوا ، در این لحظه های پر از تنهایی آرزو داشتم او در کنارم بود
.
حالا که در کنارم نیست احساس تنهایی میکنم و این دل در حسرت یک لحظه دیدار با اوست
 .
این دل بی طاقت برای کسی تنگ است
.
کسی که آتش دلتنگی را در دلم نشانده است ، اما در کنارم نیست تا این آتش را خاموش کند
.
 و همچنان این آتش، قلبم را می سوزاند .
خیلی وقت است دلتنگ کسی هستم
.
خیلی وقت است دلم هوای کسی را کرده است
.
به چه کسی بگویم درد این دل را ، من که به جز او همدلی را ندارم
.
به چه کسی بگویم راز این دل را ، من که به جز او همرازی را ندارم
.
 در کنار چه کسی قدم بزنم ، نگاه به چشمان چه کسی کنم ، دستان چه کسی را بگیرم مگر به جز او چه کسی را دارم.
در این دنیای بزرگ تنها اوست که مرا دلتنگ خودش کرده است
.
کاش در کنارم بود ، کاش تنها لحظه ای او را میدیدم تا درد این دل پر از نیاز را به او میگفتم ، درد دلتنگی هایم را برایش میگفتم
.
دلم برای کسی تنگ است ، ولی او کجاست که بداند در این گوشه از این دنیا دلی است که در حسرت دیدار با او
  همچنان چشم به راه نشسته است.



یار همیشه وفادارم

پیش از آنکه تو را ببینم و با تو همسفر جاده های زندگی شوم ، پیش از آنکه تو بیایی و مرا از حال و هوای دلگرفته ام رها کنی معنای واقعی عشق را نمیدانستم و عشق برای بی معنا بود.
پیش از آنکه تو بیایی قلب من بازیچه ای بیش نبود ، روزی صدها بار میشکست و همیشه آرزوی یک لحظه تنهایی میکرد
.
عزیزم تو آمدی و هوای قلبم را بهاری کردی ، تو را برای همیشه لایق قلبم میدانم
.
عشق را با تو شناختم ای یار همیشه وفادارم ، همیشه ماندگارم
.
تو یک عشق جاودانه ای ، عشقی که هیچگاه نمیمیرد و نمیسوزاند قلبم را
 .
پیش از آنکه تو بیایی آرزوی تو را داشتم ، روزی صدها بار تو را از خدا میخواستم
 .
تو آمدی ، با عشق آمدی ، هدیه کردی به من محبتهایت را و قلبم را عاشق قلب مهربانت کردی
.
هر چه بخواهم از خوبیهای تو بگویم نمیتوانم ، تو بهترینی عزیزم
.
تویی عزیز دلم ، گلم ، همدمم 
.. فدای تو ، هر وقت بخواهی میشوم قربان تو.
خیلی دوستت دارم عزیز دلم ، تو یعنی عشق ، یک عشق بی پایان
.
چه صفایی دارد این زندگی با تو ، چه لذتی دارد لحظه های عاشقی در کنار تو
.
چقدر تو مهربانی ، فدای قلب مهربانت
.
حالا که عشق را با تو شناخته ام بگذار به تو بگویم که بدجور عاشقت هستم
 .
حالا که معنای دوست داشتن را به من یاد دادی بگذار به تو بگویم که خیلی دوستت دارم
.
حالا که زندگی تنها با تو شیرین است بگذار بگویم که بدون تو هرگز عزیزم
 .
عزیزم ، ای بهترینم حالا که تو را دارم دلم بیشتر از همیشه شاد است
 .
خیلی خوشبختم از اینکه تو را دارم ، هیچوقت تنهایت نمیگذارم ، با تو میمانم تا لحظه ای که در این دنیا مهمانم
.
عشق را با تو شناختم ، عشق را تنها با تو میخواهم ، عشق را بدون تو بی معنا میدانم
.