عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

قلب پر از عشقم فدای تو

دوست دارم بیایم در آغوشت بر لبانت بوسه بزنم و بگویم عاشق تو هستم
کاش می شد تو را در آغوش خودم بفشارم و در بستر عشق در کنار تو بخوابم تا خواب فرداهای پر از عشقمان را ببینم ،
  ببینم که در کنار تو هستم و دست در دستانت گذاشته ام و با هم میخندیم و درد دل میکنیم
کاش میشد با هم به دشت عشق برویم و در چمن های سبز دشت عاشقی در کنار هم و در آغوش هم بخوابیم
دوست دارم صدها بار بر لبان سرخت بوسه بزنم و طعم شیرین لبت را حس کنم و بگویم که عاشقت هستم
کاش می توانستم سرم را بر روی شانه هایت بگذارم و کلمه دوستت دارم را در گوشت زمزمه کنم
کاش می توانستم سرم را بر روی سینه ات بگذارم و بگویم زندگی ام و این قلب پر از عشقم فدای تو
!
کاش میشد با صدای نوایی عاشقانه و آرام در آغوش هم به خواب برویم و با صدای مرغ عشق از خواب احساسی مان بیدار شویم
کاش می توانستم دستانت را بفشارم ، آنقدر بفشارم که دستان سردم گرم گرم شود ، آنقدر بفشارم که با تمام وجودم احساس کنم که تو در کنارمی
 !
دوست دارم با هم از
  پیمانه عشق مست شویم ، و با هم در این رویای عاشقی فراری شویم تا دست هیچکس به ما نرسد
ای گل من دوست ندارم هیچ باغبانی تو را از شاخه ات بچیند
 …
شبنمی مغرور
  میشوم و بر روی تو می نشینم تا حافظ تو و جان تو باشم ای گل من!
چه شب پر از احساسی است ، تا صبح در آغوش همیم
 …
چه لحظه های شیرینی است ، تا صبح در کنار همیم

چه احساس قشنگی است تا صبح بدن نرمت را لمس میکنم
!
در این لحظه ها بیبشتر از همیشه تو را در کنارم خودم و نزدیک به تو حس میکنم
 …
کاش این لحظه های زیبا پایانی نداشته باشد و کاش این شب زیبا سحرگاهی نداشته باشد
بسترمان بوی عطر تن تو را میدهد و آغوش من التماس آغوش گرم تو را دارد
بیا و در آغوشم بخواب عزیزم ، بیا تا عشقمان واقعی تر از همیشه شود


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد