عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

می دانی که خیلی بیقرارم و انتظار میکشم که به تو برسم

میدانی که خیلی دوستت دارم، میدانم که نمیدانی بیش از عشق بر تو عاشقم.
میدانی که بدون تو زندگی برایم پوچ است، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر زندگی وجود ندارد
.
میدانی که بدون تو عاشقی برایم عذاب است، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی
  نیست برای عاشق شدن.
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب می شود، میدانم که نمیدانی بدون تو دیگر لحظه ای باقی نیست برای ادامه زندگی
.
میدانی که همه فکر و زندگی ام تو شده ای و تمام لحظه ها نام تو را در قلبم زمزمه میکنم، میدانم که نمیدانی از زندگی برایم عزیزتری، زندگی در مقابل تو برایم کم است تو دنیای من شده ای عزیزم
.
می دانی که تو لایق این قلب عاشق منی، میدانم که نمیدانی تو لایق تر از آن هستی که تصور میکنی
.
میدانی که بدون تو من تنهای تنهایم، میدانم که نمیدانی آن زمان تنها تر از من دیگر تنهایی نیست
.
می دانی که خیلی بیقرارم و انتظار میکشم که به تو برسم,
  میدانم که نمیدانی از این انتظار دیگر خسته و دلشکسته شده ام.
می دانی که از این دوری و فاصله در بیشتر لحظه ها چشمانم خیس است، میدانم که نمیدانی دیگر در اعماق چشمانم اشکی نیست
.
میدانی که آرزو دارم به تنها آرزویم که رسیدن به تو می باشد برسم اما میدانم که نمیدانی تو همان آرزوی منی
.
نمیدانی که بعد از تو به آن دنیا سفر خواهم کرد، می دانم و میدانم بعد از تو دیگر حتی مجالی برای نفس کشیدن نخواهد بود
.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد