عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

اگر می دانستی همه زندگی ام ، وجودم و همه هستی ام بودی مرا در به در این دنیای بی محبت نمیکردی

گاه آرزو می کنم ، چند لحظه ای جای من باشی.
 دلت ، دل من باشد، چشمانت ، چشمان من باشد، روحت ، روح من باشد ، تمام وجودت از من باشد.آنگاه خواهی دید  چقدر برای رسیدن به تو بی قراری می کنم،
خواهی دید شبها
  و روزها از دوری تو اشک می ریزم،
و احساس خواهی کرد چقدر تو را دوست دارم
.
گاه آرزو میکنم ، دوباره تو را در کنار خودم ببینم ، در چشمانت نگاه کنم و بگویم این رسم عاشقیست؟
آنگاه که دلم به درد می آید و به یاد خاطرات شیرین با هم بودنمان اشک میریزم آرزو میکنم یک بی وفا مثل خودت به زندگی ات بیاید و قلبت را زیر پا بگذارد تا بفهمی من چه دردی در سینه ام دارم
.
حالا که تو بی احساس شده ای ، دلت سنگ شده و با عشق نمی سازی گناه من چیست
!
گناه من چه بود که رهایم کردی و به بهانه اینکه عشق وجود ندارد قید مرا زدی
.
گاه آرزو میکنم لحظه ای مرا باور کنی و دوایی را برای این قلب شکسته ام بیابی
.
از ما گذشت عاشقی ، از بخت خویش می گریم
.
سخت است از او که مدتها همدردت ، همزبانت و همدلت بود جدا شوی
 .
چگونه دلت آمد که با کوله باری از امید و آرزوهایی که با تو داشتم رهایم کنی
.
اگر می دانستی با تو چه رویاهایی در دل دارم رهایم نمی کردی ، اگر می دانستی به انتظار آن روز نشسته بودم تا دستانت را بگیرم و تو را به قله خوشبختی ها برسانم مرا نمی سوزاندی ، اگر می دانستی همه زندگی ام ، وجودم و همه هستی ام بودی مرا در به در این دنیای بی محبت نمیکردی.و گاه آرزو میکنم چرخه روزگار بچرخد و تو همان قلبی شوی که در سینه ام می تپد
.
همان قلب شکسته ، خسته ، پر از غم و
  ناامید به فرداها.
آنگاه خواهی فهمید قلب بی گناهم چه دردی دارد
.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد