عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

ببین که چقدر برایم عزیزی !

میشنوی صدای تپش قلبم را؟
قلبم به عشق تو میتپد
!
میبینی اشکهای روی گونه ام را؟
این اشکها برای تو میریزد
!
ببین که چقدر برایم عزیزی
 !
ببین که چقدر دوستت دارم
 !
بیا در کنارم بنشین و برایم از عشق بگو ،
یک بار بگو دوستم داری تا برایت بمیرم ،
یک لحظه به چشمانم نگاه کن ،
تا چشمهایم را فدای آن نگاه مهربانت کنم
!
حس میکنی که
  چه احساسی نسبت به تو دارم؟
خودت بهتر از من میدانی که دیوانه وار دوستت دارم
!
نگیر از من این لحظه های زیبا را ، تکرار کن آن حرفهای شیرینت را
!
با من بمان برای همیشه ، از عشق بگو تا زنده بماند قلبم تا همیشه
!
میدانی که چقدر دوستت دارم؟
به اندازه ی تپشهای قلبم ، قطره قطره اشکهایی که از گونه ام میریزد،
به اندازه ی تو که برایم یک دنیا با ارزشی دوستت دارم
!
تا به حال دیوانه ای مثل من دیده بودی؟
حالا مرا ببین که دیگر دیوانه تر از من نخواهی دید
!
دیوانه ای که از عشق تو مجنون شده ،
تا چشمهایت را دیده عاشقت شده
 !
حس میکنی گرمی دستانم را؟ اگر تو نباشی این دستها سرد سرد است
!
میشنوی صدای تپش قلبم را ؟ اگر تو نباشی
  …
چند نقطه و دیگر هیچ ، اگر تو نباشی جای من در این دنیا نیست
!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد