عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

دل به رویاهای با تو بودن بسته ام


دلم را به فرداهای با تو بودن بسته ام ، دلم را به آن روزهایی که با تو به مرز خوشبختی ها میرسم امیدوارم کرده ام.
این دل که به تو بسته است را نشکن ، و دلی که امیدوارم به فرداها است را ناامید نکن
.
با تو بودن را میخواهم برای زندگی ، در کنار تو بودن را میخواهم برای آرامش اما زندگی بدون تو را نمیخواهم ،حتی با تمام زیبایی هایش
.
زیبایی زندگی من تویی ، شیرین ترین لحظه های زندگی با تو است
.
دل به رویاهای با تو بودن بسته ام ، رویاهایی که کاش حقیقت زندگی من و تو شود
.
با تو بودن را میخواهم برای خوشبختی ، خوشبختی بدون تو میسر نیست ، با تو میتوانم عاشقترین باشم
.
دلم را به فرداهای در کنار تو بودن بسته ام ، از کنارم نرو که این دل بی طاقت است
.
دلم مثل حباب روی آبی است
  که تنها بدون تو می شکند.
نشکن دلم را ، با آن مدارا کن ، او هیچ چیز از تو نمیخواهد ، تنها قلبت را میخواهد
.
دلم را به قلب مهربان تو بسته ام ، تا با مهر و محبتت همیشه عاشق بماند
.
با تو بودن را برای رسیدن به قله خوشبختی میخواهم ، با تو بودن را برای با تو پرواز کردن میخواهم
.
پرواز من و تو در اوج آسمانها مثل دو کبوتر عاشق
.
دو کبوتری که
  هیچگاه بدون هم پرواز نمیکنند.
دلم را به لحظه های زیبای با تو بودن خوش کرده ام ، با من بمان و این دلخوشی را از من نگیر
.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد