عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

تو شبها در آسمان تاریک دلم ، ماه منی

دیدنت در خواب نیز برایم شیرین است


دیدنت در رویاها برایم دلنشین است.


تو در رویاهای منی


تو شبها در آسمان تاریک دلم ، ماه منی


دیدنت در خواب آغاز یک روز زیباست


به عشقت میگذارنم روزها و شبها را


تا بیاید لحظه ای که شب و روز در کنارت باشم


تو خوابی و من در آغوشت باشم


تو از خواب بیدار میشوی و من نظاره گر آن روی ماهت باشم


تمام رویاها و تمام لحظه های زندگی ام پر شده از رازهای شیرین عشق تو


این راز آغازیست برای دلتنگی ات ، آوازیست برای تو را خواندن ، پروازیست برای به سوی تو آمدن


تا بیاید لحظه ای که تو را از دور دستها ببینم و از شوق در آغوش کشیدنت بالهایم را با عشق به پرواز درآورم


آنقدر بال بزنم تا لحظه ها را از دست ندهم


تو بر روی ابرها نشسته ای و من در لا به لای ابرها چهره درخشانت را میبینم


ابرها را کنار میزنم و به سوی تو می آیم


این لحظه چقدر زیباست!


دیدنت در خواب نیز برایم شیرین است


دیدنت در رویاها برایم دلنشین است


عشق من به تو یک عشق آتشین است


میسوزم در آتش عشقت و خاکستر میشوم تا باور کنی چقدر دوستت دارم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد