عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

توهم عشق

خیلی وقت است دارم با تو زندگی میکنم تو خودت هم نمیدانستی ، نمیدانستی که با عشق تو لحظه هایم را سر میکردم اگر نیامدم به تو بگویم راز عشقم را ، میخواستم که با عشق تو خوش باشم میخواستم که همیشه عشقت واقعی بماند در دلم چون فکر میکردم شاید تو بی وفا از آب درآیی ، فکر میکردم شاید تو مرا نخواهی میخواستم عشقم یکطرفه باشد ، تنها من تو را بخواهم و تنها من بدون تو بمیرم بی آنکه با تو باشم ، و بی آنکه تو در کنارم باشی بگذار همینگونه بماند، بگذار از عشقت لذت ببرم  گرچه دلتنگی سخت است ، در حسرت آغوشت ماندن زجر است اما من به عشق بودنت در قلبم خوشم بگذار خوش باشم مثل گذشته ها، مثل همیشه عاشقت باشم تو نباشی بهتر است ، عشقت برایم یک خیال عاشقانه است ! میخواهم در همین توهم عاشقانه بمانم نه روزی می آید که خیانت کنی ، نه روزی می آید که رهایم کنی تو نیستی ، اما عشقت اینجاست ، همینجا، در قلبم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد