عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

دلتنگی های من

هم نفس قصه های من خسته ازهیاهوی روزمره دوباره به تو پناه می آورم تا شاید کمی ازخستگی های دلم رابه تاراج بگذارم. آنگاه که گرمای نگاهت در ایوان انتظار چشمهای من ، باریدن گرفت در هجوم ثانیه های با تو بودن تلنگری به ییلاق ذهن وارد شد که آری بدون تو چقدر زود پیر می شوم هم نفس


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد