عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

من رهگذری غریب

تو دردنیای خویشی ومن دردنیای خویش تو بادنیای خویش میسازی و من با دنیای خویش میسوزم  من رهگذر غریب ثانیه هام  ثانیه هایی که غرق ابهامند و من خسته ودرمانده خودم را کشان کشان به آخر خط میرسانم دلم عجیب گرفته است و تو میان خروارها خاطره به خواب رفته ای


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد