عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

لـبـاس

لـبـاسـی کـه از تـنـت در مـیـاری

و بـی تـوجـه پـرتـش مـیـکـنـی ،

مـن آرزوی بـویـیـدنـش را دارم...




 

گیرم تمام دنیا بگوید ما مال هم نیستیم ... ما به درد هم نمی خوریم! نه! ما به درد هم نمی خوریم ..."ما کنار هم دردی نداریم" .. مگر نه؟ گیرم برای زیر یک سقف رفتن، عشق، آخرین معیار این جماعت باشد ...گیرم دوست داشتنِ بدون سند، حرام باشد ...عجیب باشد .. باور نکردنی باشد ...گیرم تا آخر عمر تنها بمانم ...گیرم هرگز دستانت در دستانم قفل نشود ...گیرم آغوشت هیچ گاه مال من نشود ...من اما ...گیر این گیرم ها نیستم ...من ...تا ابد ...گیر چشمان توئم ...گیر دوست داشتنت ...!!!

 وقتی زنی عــاشـق میشود، دستــِـ خـودش نیستــ ؛ بــا صـدای آرام صـحـبـتــ میکند . . .عـشـوه هـایـش بـیـشـتــر میشود . . .حـسـادت زنــانــه میکند . . چـون نمیخواهد کـسی حـتـی بـــه عـشـقـش نـگاه کـنـد،....هـمـیـشــه میگویـــد تــــو مــال مــن هـسـتـی !

عشق مثه نمازخوندن میمونه بعد از اینکه نیت کردی دیگه نباید به اطراف نگاه کنی . . 

سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم کــ ــه دیــدم مترسکـــــ بـه کــلاغ میــ ــگویــد: هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن فقـــط تنهــام نــذار!!

خانمم ای دخترک ایرانی...روسریت را سفت ببند...لباس هایت پوشیده باشد...آرایش نکن...اگر راه دارد زیبا هم نباش....اینجا ایران است....در خیابان هزار راننده شخصی داری که مقصد همه مکان خالیست...اینجا چشم ها گرسنه تر از معده هاست!!!اگر اجتماعی باشی میگن خرابی!!اینجا زن بودن دل شیر میخواهد...اینجا باید مرد باشی تا بخواهی زن باشی...خیانت مرد به تو میشه "غریزه طبیعی"...خیانت تو به مرد یعنی:"سنگسار"...اینجا دختر بودن تاوان دارد...خودت را برایش عریان میکنی نه از روی هوس بلکه از روی عشق...کارش که تموم میشه تو میشه یه هرزه و او فقط کمی دختر بازی کرده..

مهنازم خوش به حال باد گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می آفریدند تو را برگ درختی خلق می کردند؛ عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟! در هم می پیچند و عاشق تر می شوند...  

کاش دنیا به همون اندازه ای که می گن ، کوچیک بود .اون وقت تو هر چقدر هم که دور باشی ، باز هم نزدیکی.... با این که مدتهاست از مهنازم دورم و فکر کنم دیگه هیچ وقت فرصتی نمی شه تا حرفای نزده دلم رو بهش بگم ولی هنوز هم مهربونی هاش توی دلم جا داره بعد ها فهمیدم وسعت قلمرو خونه مهنازم به اندازه وسعت دلش بی انتهاست خیلی ساده دوستش داشتمهر چند که خیلی طول کشید تا دوست داشتنم رو باور کرد و دوست داشتنش رو نشونم داد ...اما عشقی رو که به من هدیه داد هنوزم توی دلم هست حتی امروزی که دیگه هیچ چیزی به کمک بغض ترانه هام نمیان شبها و روزهایی که با هم سر کردیم  رو هرگز فراموش نمی کنمبهش می گفتم نفس اون روزایی که ازم دور بود یه شعر براش نوشته بودمبه تو گفتم نفسم باش که باشی همیشه یارم اگه روزی تو رفتی بدونی چه بیقرارم اما اون هنوزم برام نفسه خانم دوست داشتنی من

خسته شدم دلم ترکید از تنهایی ... نمی دونم دیگه باید کجا برم و چی کار کنم ... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد