عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

پستی که حذف شد

سلام خانومم


خانمم این منم که ملتمس توام نه تو که بخوای از واژه خواهش استفاده کنی.برات چندین ایمیل دادم که بی جواب ماند.خوذتم میدونی که همه ی مطالب من گواه بر حضور تو در تک تک لحظاتمه و امکان ویرایش نیست مگر حذف کامل مطالب.او اینقدر به زندانبان بودنش مشغول است و تو با مصلحت هایت بهش اجازه هر نوع توهین و جسارت را داده ای که به این ها نمی رسد.من هیچگاه از و نامی نبرده ام و حتی با وجود نام مهناز که نام خانم و معشوق بسیاری افراد هم میتواند باشد به کسی جز خانم خود ننوشته ام.فقط بدان که تویی که میتوانی ما رو از این روزها نجات بدی

عذر میخوام که تو اولین روز هفته خاطرت رو مکدر کردم تو مخاطب خاص منی و همه این درد نوشته ها هم تابلویی است برای اعلان نفس کشیدن من تا بدانی هنوز هم در فراقت نفس میکشم و برای وصالت شوق دیدار دارم و جانی ناقبل برای تقدیم کردن برایت دارم که این روزها با وجود این نقصان هایش هم  تنها در راه تو فدا خواهد شد.اون پست رو حذف کردم چون برداشت تو از اون این بود که در بردارنده این بود که مهنازم من رو فراموش کرده و بیادم نیست و... اما خدا و همه مخاطبینی که دنبال می کنند سوگ نوشته هایم را میدانند که من جز اویی ندارم و نخواهم داشت فقط اوست که تنها سرمایه زندگی من است و بس.خانمم گلایه من تو این روزها همان متنی بود که برایم ایمیل کرده بودی که دعا میکنم فراموشم کنی و.... و این بود که قلبم رنجورم که میعادگاه و ماوای تو بود رو لرزاند و شکست حتی با وجود اینکه میدونستم دلیل این دعایت را اما خودت که میدانی تنها کسم نباید حتی ظاهری هم که شده این باشد دعایش.



 

 

وقتی نگاشتی: چند روزه دعام رو تغییر دادم و از خدا فقط یه جمله میخوام : خدایا اونطوری ک خودت صلاح میدونی مشکل قاسمم رو حل کن دیگه ازش نمیخوام ک کاری کنه تا فراموشم کنی گذاشتم به عهده خدا.اگه صلاح بدونه درستش میکنه اما بدون که دارم آب میشم از غصه.دارم رسما دیوونه میشم بخدا اشک تو چشمای گنهکارم حلقه زد و مثل همیشه به وجودت افتخار کردم. خدا میدونه هر کلامت هر پیامت آرامشی عظیم در من به وجود می آره آرامشی که کودک در آغوش مادرش فقط تجربه میکنه و من آن را در دامان تو تجربه کردم و این را بارها و بارها گفته ام و تا آخر عمر بیهوده و ننگینم فریاد خواهم زد.خانمم تو با اختیار ترکم نکردی ولی به چه قیمتی ؟؟قیمت این رفتن بی اختیار شکسته شدن دل ما بود با رفتنت بخدا نابود شدم بدبخت شدم شب و روزم شده آه درسته تو زندگیت یه آشغال بیش نبودم اما همیشه آشغال ها هم مدتی در خانه و در کنارت می مانند خدا میدونه همیشه منتظرتم و چشمم به ایمیل و بلاگ که بگی تموم شد این خواب و ما مال همیم و به این کابوس پایان بدی. سحر با خدا نجوا میکردم که: من که دستم به جایی بند نیست  من که خدا نیستم که اونو برگردونم  خدایا مگه نمیبینی که طاقت خرد شدن ندارم؟خدایا مگه اشکامو نمی بینی؟خدایا مگه خرد شدنمو نمی بینی؟ خدایا خودت میدونی که چقدر داغونم خودت میدونی که امیدم به تو هست  خدایا دستمو به سوی تو بلند کردم خدایا چرا صدامو نمیشنوی؟؟خدایا از دل شکسته ی من آخه چی میخوای؟؟به همون قدرتت قسم که من دلم له شده  چرا اینقدر اذیتم میکنی چرا هرچی میخوام برعکسشو بهم میدی مگه نمیگی بنده تو دوست داری؟؟چرا راهم نمیدی به درگاهت فقط تو رو دارم  تو دیگه چرا باهام قهری؟؟مگه نمیبینی بغضمو؟مگه نمیبینی دارم نابود میشم؟تو رو به  عظمتت قسم میدم  عزیزمو هرجوری شده بهم برگردون  خدا جونم دستامو خالی بر نگردون حاضرم هرچی بگی گوش کنم حتی اگه بگی باید بمیرم تا اون اون برگرده میمیرم تا اون بیاد  خدایا یا  عزرائیلتو بفرست سراغم یا دعامو مستجاب کن فقط همینو ازت میخوام میخوام که برش گردونی  بعضیا گفتن خدا اگه چیزی رو بهت نمیده بدون که ضرری توش هست که تو نمیدونی ولی ای خدا من همه ی ضررها رو به جون میخرم فقط عزیزمو بهم بر گردون هر جا هست مواظبش باش ای خدا  دلم داره میترکه این دلتنگی داره خفم می کنه ای خدا دیگه چیکار باید بکنم کم به تو و اون التماس کردم کم منتتتون رو کشیدم ای خدا چرا باید اسیر این روابط حاکم بر اجتماع بشیم چرا باید کسی زجر ما رو نبینه مگه ما آدم نیستیم مگه ما بنده ات نیستیم؟خدا دیگه نمی تونم  مگه من چی کار کردم که اینقدر باید عذاب بکشم  دلم برات تنگ شده مهناز ای خدا  خودت به مهناز بگو که من چقدر دوستش دارم یعنی میشه یه روزی نظرش عوض بشه و پا بذاره رو این مصلحت ها؟یعنی چنین روزی تو زندگیم وجود داره؟خدایا این انتظار برام کشنده ست دیگه طاقتشو ندارم  خدایا تو رو به عظمتت قسم کمکم کن ای خدا فقط همین یه بار دعامو اجابت کن قول میدم دیگه هیچی ازت نخوام خدا جوابمو میدی؟ خدایا فقط تو شاهدی فقط تو میدونی که من چقدر عذاب میکشم خدا تو رو به آبروی حضرت فاطمه قسمت میدم کمکم کن  نمیتونم ازش دل بکنم ای خدا واقعا دوستش دارم دلم برات تنگ شده عزیزم میدونم که  این دوست داشتن دو طرفه اس خدایا داغونم داغون دلم داره میترکه کاش همین الان پشت این مانیتور میمردم خدایا یا  عزرائیلتو بفرست سراغم یا دعامو مستجاب کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد