عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

سرشارم از تنــهایـــــــــی

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارمیه دل گرفتهیه زندگی پر از خالیمن سرشارم از تنــهایـــــــــی...امشبـ یهـ بَغضـ کـوچیکـ ، خیـلی کـوچیکـ ...رآهـهـ نفسمـو بستــهـ ...همیـــن ...



 

عزیزم
دیدی دیروز چقد حرف برا گفتن داشتیم؟ اصن حرف کم نمیاوردیم.چه روز سختی داشتیم روز گریه بود. روز جدایی.روز مرگ.روز عذاب.میبینی روزش چقد فرق داشت؟الان ک دارم برات مینویسم گریم گرفته دیگه نفسم بالا نمیاد. بی تو موندن خیلی سخته همش صفحه گوشیمو نگاه میکنم دستم میره برات بگم اشتباه کردم میام پیشت ولی یه حسی بهم میگه بذار راحت باشه تو هیچی برا اون نداری. تو با برگشتنت آیندشو،زندگیشو خراب میکنی امیدورام این تصمیمی که گرفتی درست باشه بخاطر تو رفتم چون نخواستم زندگیتو با من خراب کنی
من هیچی  تو این دنیا ندارم اسمتو رو قلبم حک کردم تا هیچوقت از یادم نری بعضی ادمارو خدا اشتباهی زمین اورده اونا فرشته هستند توهم اشتباهی آورده شدی دیشب وقتی در جواب بدی که بهت کردم اون حرفارو بهم میگفتی داشتم از خجالت آب میشدم من از بودن خودم خجالت میکشم. و از تمام آدامایی که منو هم مثل خودشون دل سنگ کردن متنفرم. من به این بدی نبودم.احساس داشتم,دل کسیو نشکونده بودم,حاظر بودم خودم عذاب بکشم ولی کسی رو عذاب ندم. عزیز من,عشق من,نفس من,وجود من, توهم دلت سنگ باشه منو دور بنداز نبینم گریه کنی,طاقت گریه هاتو ندارم بازم برات حرف دارم . دلم برا تو مینویسه بازم بیا بخون.گنجشکان لاف می زنند:جیک جیک جیک جیک،"جیک” هیچ کدامشان در نیامد تو که دور می شدی. وقتی برای اولین بار بهت گفتم که دوستت دارم صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدیوقتی که به دیدنت اومدم بعد ماه ها دوری این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری .. نتونستم چیزی بگم فقط اشک در چشمام جمع شد اون روز بهترین روز زندگی من بود چون تو هم گفتی که منو دوست داری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد