عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

گل صورتی زیبایم

تو اصلا ... اصلا چه کسی به تو چنین حقی داده است؟!چطور میتوانی اینچنین باشی؟
نه..اصلا نمی شود!
فقط کافی ست خبری هر چند کوتاه از اداره شما یا دیارتان بشنوم..عکسی، فیلمی ..
در تمامش،چشمم می چرخد . می گرد تا تو را بیاید..هی و هی و هی زیر لبم می گویم!

پس مهناز کجای این عکس، این فیلم..می باشد!کاش می آمد و یک نظر روی زیبایش را می دیدم..شاید میانه ی فیلم بیاید، شاید در عکس بعدی باشد!


 

 

هر که نام دیار تو را به زبان می آورد،منتظر می مانم که بگوید مهناز فلان..مهناز بهمان...
اما هیچ نمی شنوم!
اصلا چرا من ِ لعنتی...باورم نمی شود که تو دیگر نیستی!!!!
من ِ مجنون تو... چرا باورم نمی شود که در هیچ عکس و فیلم تازه ای در هیچ جای دنیای تو نیستی!مگر آن قبرستان کوچک دلم که پر است از گلهای زرد!
یا امامزاده ای سبز رنگ در قلب تهران
یک بار سعی کردم فراموش کنم که هستی، 6 ساعت تمام گریستم..گریستم و گریستم..آنقدر که چشمهایم کبود شدند و سرگیجه ای وحشتناک امانم را بریده بود..اما ..
صبح همان روز
این چروک ها را زیر چشمم می بینی؟اینها یادگار همان شب هستند..چند چروک ریز..زیرشان افتاد!!
اما اکنون...همان آش و همان کاسه!!!!
عزیزی می گفت کسی نفرینم کرده..
نمیدانم چرا قرعه به نام عشقمان افتاده..کاش به نام حیات من می افتاد نه عشقمان!!!!!!!
خدایا تا ابد برای گل صورتی زیبایم سیاه پوش هستم.عاشقی دل شکسته و سیاه پوش!!!!
عهد کردم دیشب که تا زنده ام (که البته با این شرایطم طول چندانی نخواهد داشت) سیاه از تن در نیاورم
آه....................................................قـ ـلـ ـبـ ـم .....!!؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد