عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

مخــــواه مصلحت اندیش و منطقـــی باشم

شکستم!این زخم ها جز با نمک درمان نمی شود این خرابه کاملا ویران نمی شد کارش به طغیان می کشد. رودی که یک سد راه وصالش را به دریا بسته باشد اما اگر دریا نخواهد رود خود را... اما اگر رود از دویدن خسته باشد... می ترسم و اصلا برای کسی مهم نیست حالا کجایی با تعصب پس بگیری بغض مرا از دیگران شانه به شانه؟!دیگر حواس پرت من پیش خودم نیست یادم نمی ماند تمام حرف ها را هیچکس نمی داند که دلتنگ تو هستم گم می شوم دربین عابرهای این شهر تو مثل دنیای منی، هرچند دنیا این روزها از خیر رویایش گذشته.

اگـــر برای کسی مهم باشی او همیشه راهی برای وقت گذاشتن با تو پیدا خواهد کرد نــه بهانه ای برای فرار  و نه دروغــی برای توجیـــه؛ چیزی که بارها و بارها با ایثارت بهم ثابت کردی

 نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدم‌ها که عقیده‌ات را می‌پرسند، نظرت را نمی‌خواهند. می‌خواهند با عقیده‌ی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدم‌ها بی‌فایده است.

 نمی رود ز یادم، تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری نتونستم چیزی بگم فقط اشک در چشمام جمع شد اون روز بهترین روز زندگی من بود ، چون تو هم گفتی که منو دوست داری!به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی که از دستش بدی مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی اون دیگر صدایت را نخواهد شنید!

مخــــواه مصلحت اندیش و منطقـــی باشم نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است

وقتی خودمو تووی آینه نگاه کردم اتفاق تازه ای رو ندیدم ، حتی دیگه اون تارِ موی سفید هم به چشم نمی اومد . با اینکه برام خیلی مهم بود اما دیگه بهش اهمیتی نمی دادم؛تازه دوباره یادم افتاده بود که من فقط بیست . هشت سال دارم .

"عشق" را شرمـی نیست ؛ بی محابا دوستَـت «دارم»

نبودنت در «زمان» هم نمی گنجد ؛ باید به خورشید بگویم ، زودتـَر برود ! مـــــآه شبهــــآیِ مَــــن خورشید روزهای من

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد