خانمم تو برای من از هر نظر ایده آل بوده و هستی؛تنها کس و کارمی؛تنها امیدم اینه که وقت داشته باشی و مطالبی که نگاشتنش تنها آرامش زندگیم شده رو بخونی
عزیزم به جای خانمم که نمی دونم چرا اصرار داشت لاغر کنه، قاسمت روز به روز بیشتر وزن کم می کنه؛افطار و سحریش شده زجر و عذاب
هر روز به امید پیامی از خانمم بارها و باره چک می کنم نظراتم رو
اینقدر نفهم بودم که کادو تولد برا خانمم از دبی بوتانیکال هدیه آوردم! منتظر بودم بزنه تو گوشم که خدا رو شکر تو دانشکده بودیم و نتونست!