عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

من رو تحمل کن این روزها

سلام مهنازی
دیروز دلم برات تنگ شد...:(...تنگ که نه...دوست داشتم با همون مهناز خیالی از نظر بقیه...از نظر دلم، خانمم...حرف بزنم...صداش کردم:|...ترانه ی رضا صادقی با صدای زیاد...از اسپیکر پخش میشد...یه فضای شاعرانه...عاشقانه...برای حضور تو:(
دورم از تو اما با تو لحظه ها رو زنده هستم
بازم از تو پرم از تو واسه تو رویای خسته ام
خوبه دیروز با تو هر روز از تو با خدا می خونم

تو خیالت توی حالت باز توی کما می مونم
تا وقتی کنارمی می دونم تا وقتی بهارمی میتونم
دیگه طاقت دوریتو ندارم دیگه نمیتونم
دیگه نمیتونم
دیگه نمیتونم
غربت لحظه ی خسته راه خنده هامو بسته
کمر گیتار عشقم زیر بار غم شکسته
شب یلدام ساکت و سرد حسرت شب خالی از درد
تا که دق نکرده رویا تو رو جون لحظه برگرد
تو برام می خوندی...زل زدم بهت...:|...اومدی سمتم...دیوار بینمون رو..فاصله ی بینمون رو ، لمس کردم...داغ داغ بود...دستات رو گرفتم....نگات کردم...نگات کردم...نگام کردی، نگام کردییییی..... رسید ترانه به "دیگه نمیتونم..دیگه نمیتونم...".... دستات رو ول کردم، چرخیدم و چرخیدم و تو هم چرخ زدی و باز هم ترانه رو زمزمه کردی، برای من خوندیی:(.... رسید "تا که دق نکرده..."دویدم و باز هم دستایی رو که سمت من دراز کرده بودی رو گرفتم:(..... آخر ترانه هم نزدیک یک دقیقه دور اتاق چرخ زدم و در آخر... تکیه دادم به دیوار...
نگاه کردم آخرین جایی که بودی....دیگه ندیدمت...:(...نبودی...رفتی:(
آخ مهنازی، آخ..عزیزم:( من رو تحمل کن این روزها:(


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد