عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

گریه نمی کنم

سلام مهنازم...
گله دارم ... شکایت دارم ... اشک دارم ... شک دارم ... شب دارم ... :(((
دلم ... خسته نیست، شکسته نیست، بی پر و باله...
بهش بال می دی؟بالت رو به دل من قرض میدی؟

فرشته ی من کریه های هر شبم،شب زنده داری ها،... رو  دیدی؟؟ دیدی گفتم دوستت دارم...فقط همین رو گفتم " دوستت دارم مهناز" ... همینی که آخر نامه هام می نویسم...دیگه چیزی نتونستم بگم...نفس های نامنظم و حبس شده ام، اجازه ی حرف زدن رو به من  نامه ست که می نویسم از همه ی محتوای این نامه ها،  بهت گفتم "دوستت دارم"...:(
اصلا چراااا اومدی؟؟؟اصلاااا چرا میای؟؟؟
وقتی اومدی چقدر دنیا قشنگ شد، چقدر ستاره ها درخشان شدن، چقدر سرمای زمستون دلپذیر بود...اما وقتی رفتی...وقتی که رفتی،وقتی که باز هم من اینجا تنها شدم....
دوره ی دوریمون ... انتظارمون... سخت تر شد برام مهناز..خیلی سخت تر...
نجاتم میدی؟؟اصلا میشه تو دیگه نیای زمین؟؟  نیا تا یادم نیاد که ... چقدر تنهام...چقدر غریبم...چقدر بی تو بودن سخته..چقدر نفس کشیدن مزاحمه...
قول بده نیای....
میخوام تنبیه کنم دلم رو... حق نداشت طپش عشق بگیره و عادت کنه..به همون چند ثانیه بودنت...
"
دلم" میخواد که باشی.دلم میخواد که بمونی....:(...
من باید به کی بگم؟به کی بگم بودنت رو دوست دارم، بودنت قشنگه...
مهناز...سر میذارم به بیابون هاااا...:((((..نه...دل کوه رو می کَنم...نه نه، برات گرما میارم...سردته؟؟
من گرمام رو به تو میدم...تو سیراب بودنت رو به من بده...اگه منم موقع پرواز اونهمه آب می خوردم...حتما همیشه سیراب بودم...مهناز آب میدی بهم؟؟؟گرمای من مال تو؟؟؟
اونوخت پیشم می مونی؟؟؟
دارم باز هزیون میگم ... نه؟
مهناز آب رو دوست ندارم...بهم آب نده......بهم خودت رو بده...میدی؟؟؟میتونی بمونی؟؟؟
دستام داره می لرزه...:(...نمیدونم چرا...شاید گرمام رو گرفتی...گرفتی؟؟؟بغض دارم...گریه دارم...اما گریه نمیکنم...
نه! گریه نمیکنم...مگه چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من قراره منتظر بمونم...هر هفته به من سر میزنی...یه هفته دیگه منتظر می مونم...تا باز بیای خانمم بشی:(
من از بچگی صبر کردم، یه هفته چیه؟؟؟
مهناز...یه هفته زیاده...زجرهای دوران زندگیم گذرش آسونتر از این یه هفته ست....:(
چون بودنت رو حس کردم...سخت شده...چطوری تحملش کنم؟؟هان؟؟
خدا جونم...نگام می کنی؟صدام میکنی؟؟یه کاری برای ما دوتا میکنی؟
مهناز رو نیگا؟؟؟قاسمت رو نیگا؟؟؟:(
بهم "صبر" بده، بهم "صبر" بده خدا جونم...دارم می میرم..دارم آب میشم....:(...کمکم کن...تو نجاتم بده:((((((((((((((((

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد