عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

مهنازم فقط میخواهم دوستم داشته باشی همین...

از تو نمیخواهم جلوی همه بگویی دوستم داری،

نمیخواهم با من در خیابان قدم بزنی و به حرف هایم گوش دهی،

نه، نمیخواهم تاریخ تولدم را بدانی و وقتی آن روز رسید برایم هدیه مورد علاقه ام را بخری و یا حتی یک تبریک ساده بگویی،


  

نه نمیخواهم غافل گیرم کنی،

از تو نمیخواهم بخاطرم به اجبار از او دل بکنی و زندگیت را عوض کنی،

نمیخوام تاریخ آشناییمان را در سررسیدت علامت بزنی، نمیخواهم روز های با من بودن را یک روز خاص

بدانی، مهنازم فقط میخواهم دوستم داشته باشی همین...

همین  که بدانم دوستتم داشته باشی خودم،در خلوتم با تو ازدواج میکنم،با هم به مسافرت می رویم،به شهرستان شما و شهر ما،روز پدر و روز تولدم از طرف تو برای خودم هدیه میخرم، سعی میکنم همسری ایده آل و پدر خوبی برای مهتاب باشم باور کن زیاد سخت نیست ، کمی به من فرصت بده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد