عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

نجوا با مهنازم

 مهنازم شده بعضی وقتا دلت سخت بگیره هیچی برات جذاب نباشه هیچی. هیچی نتونه بخندونت .حتی گریه ام نمیتونی بکنی (و این بدترین حالته ) مرتب فکر میکنی راه رفتنت آروم بشه. بری تو لاک خودت و بدجور غرق بشی تو افکارت ؟

من الان دقیقا این حسو دارم

حس خوبی نیست وقتی بدونی خسته کننده ای . وقتی خودتو دور میبینی از اهدافت از آرزوهات

من خستم عزیزم
  

معشوق من هیشکی ندونه تو که دیگه میدونی ...

حس میکنم ازت به اندازه یه دنیا فاصله گرفتم و این فاصله خستم میکنه

یادمه وقتی باتوام همه چی دارم وقتی بی توام هیچی ندارم و مدام کلافه م و میگم مشکل کجاست ؟!

مشکل دوری قلبم از توئه

با تو بودن قشنگه

مهنازم من چقدر عوض شدم. هنوزم مثه سابق دوسم داری ؟

من الان دلم گرفته گلوم سنگینه .حالمو میفهمی ؟

من آشغالم مهناز . چرا نمیفهمی؟ چرا نجاتم نمیدی از این ... که بهش دچار شدم؟؟ .کی میخوای بدادم برسی ؟!!!

وقتی که دیگه هیچی جز مرگ نتونه وجود نحسمو از رو زمین پاک کنه؟

چرا حالا که صدات میزنم جواب نمیدی ؟؟؟؟؟؟

دارم صدات میزنم  چرا جواب نمیدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالمو نمیبینی ؟؟؟ جون کندنمو نمیبینی ؟؟؟ منتظر چی هستی ؟. بیشتر از این بمونم خاکستر میشم که به هوا معلق میشه.بین زمین و هوا.

مهناززززززززززززززززززززززززززززز من لیاقت تو رو نداااااااااااااااااااااااارم . من نمیخواستم بیام تو این دنیای کریح

آخه من کیم ؟اگه بدنیا نمیومدم چیه دنیا نا تموم میموند ؟ من برای بزرگی تو چیکار کردم جز دیوانگی ؟

آخ خانمم من درد بدبختیمو به کی بگم . من نمیخوام به تو جسارت کنم . ولی مرتب دارم تکرارش میکنم

از خودم متنفرررررررررررررررررررررررررم

 حس میکنم بیشتر از این دوریمون طول بکشه چیزی ازم نمیمونه. می مونه ؟

نمی دونم میخوای با من چیکار کنی!!؟

 من ظرفیت این دوریو کثیفیو ندارم مهنازززززززززززز من اینجوری نیستم مال اینحرفا نیستم

ببین به چه نقطه ای رسیدم که دارم با تو اینطوری حرف میزنم   وای بر من وااااااااای

یادته سال پیش نجاتم دادی اونم درست جایی که هیشکی جز تو نمیتونست که کاری بکنه !!

دستمو گرفتیو کشیدیم بالا قبل از اینکه بیشتر از این بپوسم . آوردیم بالا بالا و اونقدر به خودت نزدیک کردی و اوج گرفتم که هیچی کم نداشتم همه چیزم شدی تو . به جایی رسیدم که کسی شاید نرسیده بود . الان دوباره نزول کردم. آخخخ مهناز این بدتر از هرچیزی آزارم میده.

همه کسم تویی . نهایت آرزوم وصال توئه. این دنیا رو میخوام چیکار من تورو میخوام .منو بخودت باز نزدیک کن

تو الان داری اشکامو میبینی ؟ میدونم   

من با خودم چیکار کردم؟ .الانم دوباره همون طوریم نه به اون شدت اما ... نمیخوای نجاتم بدی ؟؟ من بهت نیاز دارم . تا حالا ارباب رجوع اورژانسی داشتی ؟

آسمان قشنگ من مهربان دلسوز من کمکم کن دیگه چجوری بهت بگم نیازت دارم ؟

پدرم در اومد دیگه نمیتونم بخدا دیگه نمیکشم بریدم .بند بند بدنم از هم واز شد . پوک شدم.بسه دیگه

طاقت داری منو تو این حال ببینی؟ اونم کسی که خودت بالا کشیدیش و به این جایی که هست رسوندیش

من یعنی ته تاقاری توئم .قربون مهربونیت تنهام نذار


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد