عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

دیوونه

سلام مهنازی
نمیدونم به چی ربط داره؟! وقتی ندونی برای چی اینهمه کسل و دمغ شدی...بدتره...لااقل کاش دلیلش رو میدونستم تا حلش کنم...مثل همیشه
وقتی موضوع تو رو حل کردم و با نبودنت کنار اومدم..با حس کردن تو کنار خودم..با این مسئله که جات خوبه و من باید خوشحال باشم نه ناراحت
برای اینکه تو خوشبختی...همین بسه برای من...
اما الان نمیدونم..نمیدونم...نمیدونممممم...قاطی کردمممممممممممممممممممممممممم
مگه یه آدم اینهمه بی حوصله میتونه باشه؟؟؟
ادامه مطلب ...

کمکم کن

سلام مهنازی...

صبحت بخیر عزیزم.فدات بشم الهی خوبی؟5شنبه و جمعه ات چطور گذشت؟راستی 5شنبه گذشته خونه بودی؟خیلی دلم هوای اون 5شنبه ها رو کرده بود،خیلی؛خواستم بیام پیشت

امروز اولین شنبه خرداده..خردادت مبارک گل مهربونم...ببخشید که بدون احساس و مقدمه چینی خرداد رو بهت تبریک گفتم....اصلا این روزها حوصله ندارم...معذرت میخوام ازت

خوش می گذره بدون من؟؟؟
معلومه که خوش می گذره.......:(
باز تلخ شدم نه؟؟؟تا تلخ میشم به تو گیر میدم که تو هم زود می فهمی و ازم می پرسی...
چشمات ازم می پرسن...تو که حرف نمیزنی تا صدای قشنگت رو بشنوم..:(

دیشب هم تا ساعت 5 بیدار بودم.....آره خودت که میدونی دیشب چی شده بود.... اونقدر با مخاطبین وبلاگ عشقمون در مورد تو و دوست داشتنمون نظر  تبادل کردیم باهم..که احساس میکردم جلوی همه ی حرفاشون خلع صلاح  میشدم!!راستی تا اون پست آخر رو گذاشتم بارن بارید و دل  تنگ مرا بی نهایت تنگ تر کرد.

ادامه مطلب ...

شباهنگاه

و من برای تو از اینجا می نویسم،هنوز هم اینجا کسی عاشق نمی ماند، میدانی؟اینجا زمین است؟اگر گلبرگهای گل رز را لای دفترت نگاه داری و اگر گل های محمدی را ببویی، تو را دیوانه می پندارند.
اگر به زبان نیاورند، از نگاه هایشان پیداست!

اینجا زمین است!فرشته ی زیبا روی من، اینجا هر گاه از عشق خسته شوند، هر گاه عشق آن روی خود را نشان دهد، هر گاه همانند یک پیچک به دورشان ببپیچد تا بخشکاندشان، تیزی ای بر می دارند و عشق را از ریشه می کنَند، بی خیالش می شوند، می رودند سراغ یار دیگری، دیار دیگری!

ادامه مطلب ...

ب خدا سخته من کی رو غیر از تو دارم

چقدر میتونه دلت بگیره بترسی که حتی باز گوش کنی از درون بسوزی ولی توظاهر بخندی دست خودم نیست کسی که واسم مهم باشه میخواد هر کسی باشه اگر بدونم وحس کنم دوسش دارم به همین راحتی از دستش نمیدم رفتم بالای پشت بوم تا ازدید بقیه راحت شم خودم باشمو عظمت اسمون که هر چقدر هم ببارم کسی نبینه  رفتم تا اروم شم ولی بیشتر دلم گرفت یاد کسی که اونقدر واسم عزیزه که حد نداره کسی که ازجون واسش مایه میذارم کسی که وجودمه کسی که

ادامه مطلب ...

دلم تنگ شده مهنازم

دلم تنگ شده خیلیییییییییییییی

دلتنگی یعنی اینکه شبا وقتی چراغ اتاق رو خاموش کردی و تنها شدی، یاد شبایی بیفتی که تا نصف شب به هم اس میدادین اما حالا مجبوری زل بزنی به گوشی و آخرش با بغض بخوابی.... 

یعنی هر وقت شب که بیدار شدی، موبایلت رو نگاه کنی شاید اس داده باشه ،

ایمیلتو چک کنی

یعنی بگه دیگه مال تو نیستم،بگه نه اس بده نه ایمیل بزن،تحقیر بشی اما بازم دوسش داشته باشی

دلتنگی....... یعنی من، بدون تو....

آهنگ پیشواز

سلام مهنازی .  

خوبی؟ خوش میگذره؟ چه خبرا؟
تو ای خاتون همخونه تو این شبهای مردابی
ندونستی نمی بینم که از گریه نمی خوابی
ندونستی هنوز اینجا به دنبال تو می گردم
هنوز تنهام و بی رویا اسیر غربتی سردم
تو ساده دل ندونستی کسی هم گریه ی ما نیست
تو قلب سرد مریم ها هراس کوچه رویا نیست

تو ساده دل ندونستی یکی مهتابو ترسونده..

ادامه مطلب ...

سلام عشقم

امروز زیاد برات سلام نوشتم اما کی رو دارم جز تو که شده هزاران بار سلامش کنم و از جوابش ذوق کنم؟

دیشب انقده دوست داشتم ترانه های مازیار فلاحی رو گوش بدم، مخصوصا همون ترانه اش که وسطش میگه:
وقتی که دلم میگیره، از تو پنجره نگام کن
با نگاه پشت شیشه از ته دلت صدام کن
دستتو بذار رو قلبم بذار قلبم جون بگیره
یه نفس بده به ابرا که شاید بارون بگیره

ادامه مطلب ...

آخر هفته های زجرآوره قاسم

بدترین روزای این ایام که به حدی زجرآوره که می تونم براش تعبیر جهنم خدا رو به کار ببرم

زمان هایی که میتونم بگم دنیام شده آخرت یزید

عصرهای 4شنبه روزی بود که خانم جانم می تونست مهرش رو مهمانم کنه

یا 5 شنبه ها که تو ماه 2روز مال من بود

باورش برا کسی که اینقدر مهر انسانی رو تجربه نکرده بسیار سخت خواهد بود

ادامه مطلب ...

تو رو دوست دارم

میگم که اسلام دستم رو بسته. و الا الان بنده یه قاتل زنجیره ای بودم!!!!
می دونم الان چی میگی مثه همه که میگن دنبال مقصر نگرد، مقصری وجود نداره!!! اما اونقدر می گردم تا به خودم برسم. وقتی که توی هر چیزی خودم رو مقصر میدونم، هم احساس یاس میکنم هم آرامش!!!!
عجیبه نه؟
ادامه مطلب ...

بی قراری

سلام مهناز خانمم

خسته نباشی هستی من
الانه گریه میکنم ها... خب یه چیزی بگو! امروز یادم رفته بود که 5شنبه اس و مردد بودم که تعطیلی یا میری سر کار می خواستم بیاد قدیما بیام پیشت و برام خانمی کنی و.... چه بدونم می خواستم بیام چی کار؟ فقط می دونم دوست داشتم که بیام.. همه ی نقشه هام نقشه برآب شد.. گفتم مثل همه اون شب های دیدار تا صبح خوابم نمی بره که نبرد. گفتم نمیری سرکار و می موندی خونه  و برا آخرین بار می دیدمت می بوئیدمت و قول می دادم به نظرت احترام بذارم پا بذارم رو همه این در به دریا و بشینم بخونم برا ارشد سال بعد و قول بدم تهران قبول بشم فقط به امید تو...
اصلا تو چت شده؟؟

ادامه مطلب ...