عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

این بود جواب همه اون عاشقانه ها؟!!!!

با توام خدا..از کشیدن کوتاه ترین نفس هایم هم سیر شده ام..

وقتی همه ی وجودت..همه ی همه ی آنچه تو را ساخته..از رگ و پی و گوشت و نگاه و روح..حضور کسی را می طلبد که می گوید فراموشم کن..که قرار است از زندگی ات کم شود..وقتی می بینی همه ی دوست داشتنی هایت دارند می روند از دست و کاری از دستان کوچکت بر نمیاید و التماس کردن هایت به گوش هیچ کس نمی رسد..وقتی زورت نمی رسد به دنیا..دنیای لعنتی .. دیگر فرقی نمی کند تو همان دختر مو خرمایی دوست داشتنی صبور دل نازک باشی یا من پسری که عشق اول و آخرش شدی و دنیا و آخرتش فدای تو.آخر ترک کردن درد دارد...ترک شدن دردتر...



 
ادامه مطلب ...

صبح آدینه ات بخیر

یاس سپیدم،نیلوفر عشقم،تولد شعر نابم،بارون صبحگاهی روی خاک وجودم،لطافت شاپرک،مژده رسیدن قاصدک،چشمه زلال عشق و مهربانیم، نسیم کوهسار،نوروز موندگار من،بهونه بهارم،شروع فصل رویشم،غنچه بی­قراری هایم،رویای همیشگیم،موج ساحل آرامشم،لیلای من،عشقم،پریزاد قصه ام،مرهم غصه هام،سنگ صبورم،حس بودنم،اوج دیدنم، نهایت رسیدنم،خورشیدم،کوه استوارم،رود خروشانم،... مهنازم و باز مثل همیشه تو این مدت زندگی عاشقانه مان در صبح بخیرهایم برای صدا کردنت واژه کم آوردم


"النّاُسُ حَریصٌ" منم



مهنازم با پیام امروزت به این نتیجه رسیدم:


مصداق حدیثیم به شایسته ترین شکل!

"النّاُسُ حَریصٌ" منم و"ما مُنِع" اش تو!

به او بگو لمس تن تو بهانه است



پیوند جنسی هرگز کسی را ارضا نکرده است.این پیوند بیشتر و بیشتر عدم رضایت ایجاد می کند.

پیوند جنسی هرگز کسی را به کمال نرسانده با کمال بیگانه است.پیوند جنسی زمانی معنا می یابد که با عشق همراه باشد.پس عشق و پیوند جنسی به هم می آویزند..

و عشق مرکزیت عظیم تری است،مرکزیتی والاتر.آنگاه که پیوند جنسی به عشق گره می خورد،بالا و بالاتر جریان می یابد.

 به او بگو لمس تن تو بهانه است . می خواهم عشق را در آغوش گرمت پیدا کنم نه لذت را ...

سرشارم از تنــهایـــــــــی

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارمیه دل گرفتهیه زندگی پر از خالیمن سرشارم از تنــهایـــــــــی...امشبـ یهـ بَغضـ کـوچیکـ ، خیـلی کـوچیکـ ...رآهـهـ نفسمـو بستــهـ ...همیـــن ...



 
ادامه مطلب ...

دوســتت دارم

تمـامِ آن چیـزی کـه دربـاره‌ی تـو در سَـرم هسـت ، ده‌هـا کتـاب مـی‌ شـود .امـا تمـامِ چیـزی کـه در دلـم هسـت ، فقـط دو کلـمه اسـت ، دوســتت دارم !


  ادامه مطلب ...

لعنت به من

ﻣﻦ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ!!! ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎ " ﺍﻭ" ﻣﯽ ﺭﻭﯼ!!! ﺍﻭ ﻋﺮﻭﺳﺖ ﻣﯽ کند... ﮐﻮﺩﮐﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﻣﯽ ﻧﻬﺪ... ﮐﻮﺩﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ!ﻭ ﻣﻦ ِ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﺭﺩ! ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ِﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ...ﻫﻤﺮﺍﻩ ِﺗﻤﺎﻡ ِﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ...ﭘﯿﺮ ﻭ ﭘﯿﺮ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ!!!ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ...ﻭ ﻣﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﭘﺮﮔﺎﺭ ِ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩﻡ!!!ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ...ﺷﻌﺎﻉ ِ ﺩﺭﺩﻡ... ﺑﺎ ﻭﺳﻌﺖ ﻋﺬﺍﺑﻢ... بزﺭﮒ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ!ﻭ ﺧﺪایم ...ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻣﺪﯼ... ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺯﺩ!!!ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﮐﺮﺩﯼ... ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ!!!ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﯽ... ﺧﻤﯽ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭﯾﺶ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ!!!ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍرﺩ...ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ِ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻧﻤﯿﺮﻡ...ﻭ ﺩﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﭘﯿﺮ ﺷﻮﻡ!!!ﻓﻘﻂ...ﭼﻮﻥ...ﺗﻮ ﺭﺍ...ﺳﺎﺩﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ!نمیدانم این دیگر چه بازی  جدیدیست که روزگار شروع کرده از برای اذیت کردن من!عشقم را گرفت بس نبود... حال با اذیت کردن عشق من قصد در از بین بردن من رو گرفتهی سری هستن که بلغور میکنن عشقم داره تاوان بدی که در حق من شده رو پس میدهولی مگه داریم؟!


 
ادامه مطلب ...

خدا یادش رفته استــــــ مرا بکشــــد

با تو شاد و آرام می شوم.من هر روز بارها شماره همراه اولت را میگیرم و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !و من برایش از تو ، از دلتنگی ها ، از اشکهای بیصدا و از بی کسی هایم میگویماما او سر حرفش میماند ؛ لعنت به بخت سیاهم. هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم!عجب نفس گیر است هوایِ بی تو! این آخرین پیامی بود که به خانمی دادم(حالا که رفتهــ ای،ساعتهــــا به این می اندیشم که چرا زنــــده ام هنـــوز؟ مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم؟ خدا یادش رفته استــــــ مرا بکشــــد،یا تــــــو قرار استــــــ برگردی؟!).یـک نـفـر بـا "عُــقـده و حـسـرت و بــغــض" بـه خـواب مـی رود و یـک نــفر بـــا غــرق شـــدن در یــک "آغـــوش" آری ایـــن گــونــه " عـــدالـــت " بـــرقــرار شــده اســـــت . .




 
ادامه مطلب ...

خلاصه بگم غریـــــــــــبه "جانِ تو و جانِ عشقم"

آهای غریــــــبه تویی که در کنارش مینشینـــــی و با چند آیه محرمش میشــــوی اما مــــــــــــن...مـــــنی که عمریست در عشـــق و حســـرتش بســـر میــبرم هنوز به او ...نامحرمــــم هی غریبه  سرش داد نزن ! باهاش  قهر نکن !دوسش داشته باش !اون بخاطر تو منو فراموش کرده . . . ...آهای غریبه این که دستش توی دستای توئه همه ی دنیای منه خیلی مراقبش باش...ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻤﮕﻴﻨﻪ


 

ادامه مطلب ...

دلم خیلی برات تنگ شده

عزیزم نمیدونم داری با خودمون و عشقمون چه می کنی؟ از دیروز دیگه خیلی دلم برات تنگ شد؛که فرمودی دلت بیخود کرده جوابی که همیشه برای این مطلب به من میدادی! خانومم الان که دارم این متن رو می نویسم صورتم خیس شده عین همیشه با این تفاوت که سوز این گریه ها بیشتره آخه دلم خیلی خیلی گرفته.آخه چرا اینطوری میگی؟ خانومم من چطوری فراموشت کنم؟ حتی برا یه لحظه هم نمیتونم فراموشت کنم.چطوری دلت میاد بگی برو؟ چطوری با این دلتنگی کنار بیام؟ مهنازم تو چرا نمی فهمی من نمیتونم ازت دل بکنم نمیتونم چطوری بهت بفهمونم؟ جز تو نمیتونم به کسی فکر کنم نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم. چرا نمیفهمی؟یا نمی خوای بفهمی چطوری به خودم بفهمونم که دیگه هیچ وقت نمی خوای ببینمت؟ دلم برات تنگ شده.


 

ادامه مطلب ...