عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

چرا آسمان تنها در زمستان بیشتر می گرید،و از گریه هایش سیل به پا می کند؟

میان سکوت و آسمان و زمین ، دلهره ای بودخیلی وقت بود آسمان گریه نمی کرد، طوفان غوغا نمی کرد!خیلی وقت بود، چشمها گریه نمی کرد، آسمان ناله نمی کرد!در پشت سکوت سنگین آسمان رازی بود.
آسمان نمی خواست رازش را فاش کند! درد و دل داشت در دلش که نمی خواست خالی اش کند. به فکر فرو رفتم
چرا آسمان تنها زمستان که فرا رسد درد و دلهایش را بیرون می ریزد؟ چرا آسمان تنها در زمستان بیشتر می گرید،و از گریه هایش سیل به پا می کند.
آسمان نیاز به درد و دل دارد، همزبانش ابرهای سیاه هستند، دلدارش بادهای خزان هستند
آسمان نیاز به دلدار دارداما ابرها به خواب رفته اند
آسمان وقتی دلگیر می شود ابری می شود
آسمان وقتی دلگیر می شود تنها می گرید.فریاد می زند اما صحبت نمی کند!
صدای رعدش همان فریاد بی صداست! همان ناله آشناست
!
دلم می خواهد زمستان فرا رسد تا باز هم آسمان دلش را خالی کند

دلم می خواهد به گریه های آسمان نگاه بیندازم و من هم مثل آسمان گریه کنم
می خواهم حالا که همزبانی ندارم مثل آسمان باشم
آسمان زمانی که آبی است ، آرام است
اما زمانی که ابری است گریان است!
آسمان منتظر زمستان است، منتظر ابرهای سیاه سر گردان است
!
آسمان منتظر طوفان است، طوفان خشمگین بی قرار است
!
آسمان نیاز به محبت دارد ، آسمان نیاز به همدل دارد
!
پس همزبان آسمان چه کسی باشد.؟
خورشید که می آید غروب زود غروب می کند ، ماه و ستاره و کهکشان هم که می آید زود طلوع دارد ! ابرها که می آیند زودگذرند و آسمان را شکنجه می دهند و می روند
!
پس چه کسی همزبان آسمان باشد؟
.
چه کسی همراز آسمان باشد
آسمان رازش را درونش نگه داشته چون نه همزبانی دارد !، و نه همدلی!پس همان گریه بهتر است!…
چون هر چه همزبان و همصحبت با او باشند یکرنگ نیستند و خیلی زود آسمان آبی را تنها می گذارند
!ابرها می روند ، خورشید ، ستاره ، ماه و نیز خیلی زود می روند!

شما بگویید همزبان آسمان کیست؟


کلید سرزمین خوشبختی ها در دست او بود…

آشنا شد با دلم ، هم صدا شد با دلم ، عاشق و دلداده شد ، مثل روئیدن گلی دوباره شد.
آسمانی پر ستاره داشت ، مهتابی و عاشقانه داشت ، روزی پر خاطره داشت ، آفتابی و صادقانه داشت

با پرندگان مهربان بود ، با بهار و سفر آرزوها داشت، دوست داشت سفر کند، سفر به شهر عشق کند، سفری در جاده های پر بهار ، جاده های سبز و آشنای سبزه زار

روزی فرا رسید که سفر کرد، همان سفری که آرزو داشت فرا رسید

او سفر کرد
سفر به همان شهر عشق کرد
چشمانی بارانی داشت، نگاهش آفتابی بود، در دلش چه غوغایی بود
!
غروبی عاشقانه داشت، طلوعی دوباره داشت

کلید سرزمین خوشبختی ها در دست او بود

نوای مهربان باران ها در صدای او بود

بهار آشنای عاشقها در وجود او بود


اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.

سر آغاز نامه عاشقانه با نام یارم می نویسم صادقانه.
از عشق می نویسم از صفایش ، از محبت می نویسم از وفایش ، از دلش می نویسم ، از نگاهش
.
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم
.
عاشق حرفهای پر مهرت شدم، عاشق چشمهای زیبایت شدم
.
در همان لحظه بیادماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو دردو دل کنم . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت
…!
می خواهم بگویم دوستت دارم، عاشقت هستم
.
درهمان لحظه اول که تو را دیدم احساسی در دلم داشتم
!
احساس می کردم چشمانت به من می گویند بیا باهم باشیم ، از هم بگوییم ، بادل باشیم
.
چشمانت به من می گویند بیا و با عشق همسفر باش
!
ای هستی ام ، ای یاورم ، ای دلدار زندگی ام زودتر بیا و در قلبم خانه کن. بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان
.
نامه ام را برایت بر روی بهترین کاغذ زندگی می نویسم با جنس اعلا
.
اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت
.


نبض احساس تقدیم به رویای هر روزم


منی که مدتها به عشق تو نفس میکشم ….

ای که تو با چشمهای نازت ، دیوانه کردی قلبم را ، نگاهی هم به قلب من بینداز
ای که تو با ناز نگاهت ، دیوانه کردی چشمانم را ، حس کن هوای نفسهایم را

ای که تو با دستان گرمت ، به آتش کشیدی دستان سردم را ، مرا
  در میان خودت بگیر ، مرا بسپار به آغوشت ، رهایم کن ، از همه چیز خلاصم کن، بگذار لحظه ای رویایی شوم
ای که تو دیوانه کرده ای دل عاشقم را ، در این حال جنونم ، تویی تمام جانم ، قبله راز و نیازم ، ای که تو با چشمهای نازت ، مرا از آن حال به این هوای عاشقی برده ای
ای که بدون تو هیچم ، لحظه ای نباشی پوچم، خالی از عشق و محبت ، خالی از وفا و عادت

ای که بدون تو حتی برای خودم هم نمیتوانم زندگی کنم ، منی که مدتهاست برای تو زندگی میکنم
ای که بدون تو نفس در سینه نیست ، منی که مدتها به عشق تو نفس میکشم
….
ای که بدون تو زندگی برای بی معناست ، منی که از تو یاد گرفته ام رسم زندگی را
….
دست خودم نیست حالم ، بدون تو بازی زندگی را میبازم ، ای که تو هستی پلی عبور از دره ی بی وفایی ها

رهایم کن، مثل همیشه که مرا درک میکردی ، احساسم کن ، مثل همیشه که دوستم داشتی ، عاشقم کن ، مثل همیشه که بودی ، مرا تا پایان راه همراهی کن، که تنها نباشم ، جدا از تو و با غمها نباشم ، خودم باشم و خودت ، بوسه میزنم بر روی گونه هایت ، خیالم راحت است ، قلبم با تو دیگر تنها نمیماند
….


اربعین حسینی تسلیت باد


التماس دعا برای وصال و خوشبختی همه عاشقای حقیقی و سلامتیشون

هر جا که می روی اگر دوستم میداری مرا با خود ببر…..

هر جا که می روی مرا نیز با خود ببر….
نگذار که در سکوت تلخ زندگی تنها بمانم ، نگذار که در خلوت تاریک زندگی در گوشه ای بنشینم و به نوای غمگین چشمانم گوش کنم
هر جا که می روی اگر دوستم میداری مرا با خود ببر…..
به سفر می روی مرا همسفر خودت بدان ، به رویاها می روی مرا نیز رویای خودت بدان
نگذار که احساس کنم یک عاشق تنهایم….
عاشقی که آرزوی یک لحظه را دارد که در کنار یارش و آن کسی که دوستش دارد باشد!
نگذار که همسفر من تنهایی ها باشند و همزبان من سکوت تلخ زندگی!
هر جا که می روی این دل بی طاقتم را که مجنون تو هست تنها نگذار!
دلی که همیشه و همیشه برای تو بوده و هست و خواهد بود ، یک دل وفادار ، عاشق و یکرنگ!
به من نگو که قلبم همیشه در کنارت هست و هیچگاه احساس دوری از مرا نمیکنی، اینها همه یک قصه است ! من حقیقت را میخواهم ، و حقیقت زندگی تویی ، وجود پر مهر تو و آن آغوش مهربان تو هست
هر جا که می روی ، مرا نیز با خود ببر ، مرا تنها نگذار و مرا روانه دشت تنهایی ها نکن!


وجود نازنینت

تو که نباشی غریبه ام هم با خودم هم با دلم ، با شهر خودم هم غریبه ام .
تو که نباشی تنهایی مثل یک سایه با من است ،و
  درد دل مرا بیشتر می کند.
تو که نباشی غریبه ای در غربتم غربتی در دل دنیا
.
تو که نباشی دلم گرفته است ، قایقم به گل نشسته است ، چشمانم سرخ و از دنیا سیر شده است حتی از اشک ریختن
 .
تو که نباشی احساس بی تو بودن در من بیشتر از همیشه است
 .
وقتی نیستی خانه برایم زندان است ، آسمان برایم
  تیره وتار است ، گلهای با غچه برایم بی جان است .وقتی بیایی فصلها برایم بی خزانند ، گلها و باغچه ها برایم باغ جانند ، اسمت برایم تکیه گاه است.




پی نوشت: دکتر با دیدن آزمایشات و سی تی اسکن سرم بهم گفت که شوک عصبی داشتی اما زیاد توضیح نداد نمی دونم چرا و گفت باید هر ماه برم پیشش و برام این داروها رو نوشت Lگاپتوپریل 25، اتورواستاتین 20، سیتالوپرام 20،ریسپریدون 1 میلیگرمی،آ س آ،جینکوگل،دونپزیل 10)

هیچگاه پریشان نباش ، این راه ما پایانی دارد ، و پایان راه به هم رسیدن ماست …

آفرین به تو ای بهترین عشق روزگار ، آفرین به تو ای فرشته قلب من!
آفرین به تو ، تو توانستی بمانی ، بسازی و قلب مرا در قلبت نگه داری عزیزم
به چنین عشقی مانند تو افتخار میکنم و افتخار میکنم به خودم که این چنین معشوقی مانند تو را دارم
 …
مدتی است که
  از لحظه های عاشقی مان گذشته است و ما تمام سختی ها و حادثه ها را گذراندیم ، اینک راهی نه چندان دور در پیش داریم ، بیا بهتر و عاشقتر از همیشه ادامه دهیم این راه را!
آفرین به تو که توانستی از همه مشکلات بگذری تا بتوانی دستانم را در دست بگیری
هیچگاه پریشان نباش ، این راه ما پایانی دارد ، و پایان راه به هم رسیدن ماست
 …
بیا و زمان سختی ها و مشکلات به پایان راه بیندیشیم تا برایمان همه سختی ها و مشکلات آسان شود
!
آفرین به تو ای عشق من ، تو افتخار این قلب پر از درد منی
 …
تو الگوی تمام عاشقانی و سرچشمه محبت و عشق هستی
 ….
آفرین به تو که لایق این قلب منی و حافظ این احساس من
!
آفرین به تو که رنگ جدایی را از صحنه عاشقی مان محوکردی و در این راه پر فراز زندگی بهترین همسفر برای من بودی و هیچگاه در این سفر دشوار از من دور نشدی
آفرین به تو که به همگان ثابت کردی که عاشقی ، ثابت کردی که دیوانه این قلب شکسته و پر از غم منی
!
آفرین به تو که در میان
  این همه عاشقان بهترینی و در میان تمام ستاره های آسمان ستاره درخشان این  قلب تاریک  منی!
آفرین به این قلب مهربانت و آفرین به این اراده و اطمینانت
!
نمره مشق عشق تو 20 است
  ، تو بهترین معلم عشق در این دنیایی عزیزم
آفرین به تو که هیچکس به زیبایی تو برایم نیست و هیچکس به جز لایق این قلب پر از عشق من نیست
 !
آفرین به تو و این عشق بی پایان تو ، مرحبا به این احساس زیبای تو عزیزم
.


نگران منی



پی نوشت:

خانمم من همیشه 100% خودم رو به تو نشون دادم چون به تو ایمان داشته و دارم. دوستت دارم حرف بسیار ساده ایه هم گفتنش هم شنیدنش اما فهمش ساده ترین دشوار دنیاست .پس وقتی میگم دوستت دارم هم خوب درکش کردم و هم خوب فهمیدمش . و یقین دارم تو هم مثل من 100% منو دوس داری. مثل من دوس داشتن رو درک کردی. پس تا همیشه به تو امید دارم.عزیزم قسم میخورم جز تو کسی را نه دوست دارم و نه برام مهمه و برای گذر زمان و تحمل سختی های این روزهام سراغ هوس های زودگذر زندگی نه رفته ام و نخواهم رفت. شنیدن خبر سلامتیت هر روز بهترین دلیل برای نفس کشیدن این عاشق دیوونه اس چون براش نفس بوده و هستی نه هوس

بدجور دلم هوای تو را کرده است

گر می بینی که زنده ام ، نفس می کشم ، تنها به خاطر وجود تو است
اگر می بینی شادم ، خندانم ، با وجود اینکه اینهمه غصه در دل دارد ، تنها به امید بودن تو است
….
اگر می بینی آرامم ، بی تابم ، سر به زیر ، ساکت و گوشه گیر ، فقط به خاطر عشقی است که از سوی تو در دلم نشسته است
….
اگر دیدی گریانم ، خسته ام ، شکسته ام ، پریشانم ، بدان که بدجور دلم هوای تو را کرده است و دلم دیگر طاقت دوری تو را ندارد
!
اگر دیدی نیستم ، نه صدایی و نه خبری از من نیست بدان که از عشق تو مرده ام ، آری از عشق تو مرده ام عزیزم
….


پی نوشت:

مرسی خانم بابت دیروز. دوستت دارم؛ دیروز خیلی حالم بد بود مجبور شدم برم دکتر؛ سردردهای میگرنی و فراموشی های مکرر و افسردگی بی سابقه من رو به مطب دکتر کشوند. ی سری آزمایش برا امروز نوشت که احتمالا عصر برم آزمایشگاه و بعدش هم شب برم پیش دکتر. واقعا برام خیلی غیر قابل تحمل شده بود و تو این اثنی سرماخوردگی هم شده بار روی بار


یک عمر گریه و زاری کردی حالا بیا و شادی کن

یک عمر تشنه بودی حالا بیا  واز چشمه عشق جرعه ای آب بنوش.
یک عمردر جاده زندگی تنها بودی حالا بیا و با عشق همسفر شو
.
یک عمر غصه در دلت جوانه زده بود حالا بیا و دانه مهر و محبت عشق را در دلت بکار تا گل محبت و عشق در دلت بروید
.
یک عمر ناامید بودی از زندگی ، و اینک بیا و راه امید به زندگی را با همسفرت بپیما.یک عمر درد و رنج کشیدی و اینک بیا با عشقت شاد باش و بهترین لحظه هارا سپری کن تا درد و رنجهای گذشته ات از یادت فراموش شود
.
یک عمر گریه و زاری کردی حالا بیا و شادی کن
.
یک عمر لحظه های بی عاطفه
  و بی خاطره را پشت سر گذاشتی حالا بیا و بهترین و پر خاطره ترین لحظه های زندگی ات را ادامه بده.
یک عمر غصه ودرد و تنهایی ، یک عمر عاشقی و محبت و خوشحالی
.
با آمدن عشق زندگی برایت پر از خاطره خواهد شد پر از عاطفه خواهد شد
.
با آمدن عشق، طلوع زندگی ات دیگر تیره و تار نیست رنگ دیگری است رنگ زندگی است.پس بیا و از این لحظه های عاشقی بهره ببر
.
بیا عاشق باش تا دیگر گذشته تلخت را فراموش کنی
.
بیا تا دنیا به شمارش معکوس خود نرسیده با عشق باش و این چند صباحی که از عمرت باقی مانده با عشق باش ، باعشق صفا کن
.
به عشقت پایبند باش و تا پایان راه با عشقت باش
.
عشقت را از ته قلب دوست داشته باش و درهای قلبت را برروی هر عشقی باز نکن!بیا با عشق باش و لحظه ای هم از آن دور نشو
.