تمـامِ آن چیـزی کـه دربـارهی تـو در سَـرم هسـت ، دههـا کتـاب مـی شـود .امـا تمـامِ چیـزی کـه در دلـم هسـت ، فقـط دو کلـمه اسـت ، دوســتت دارم !
با تو شاد و آرام می شوم.من هر روز بارها شماره همراه اولت را میگیرم و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !و من برایش از تو ، از دلتنگی ها ، از اشکهای بیصدا و از بی کسی هایم میگویم …اما او سر حرفش میماند ؛ لعنت به بخت سیاهم. هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم!عجب نفس گیر است هوایِ بی تو! این آخرین پیامی بود که به خانمی دادم(حالا که رفتهــ ای،ساعتهــــا به این می اندیشم که چرا زنــــده ام هنـــوز؟ مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم؟ خدا یادش رفته استــــــ مرا بکشــــد،یا تــــــو قرار استــــــ برگردی؟!).یـک نـفـر بـا "عُــقـده و حـسـرت و بــغــض" بـه خـواب مـی رود و یـک نــفر بـــا غــرق شـــدن در یــک "آغـــوش" آری ایـــن گــونــه " عـــدالـــت " بـــرقــرار شــده اســـــت . .
آهای غریــــــبه تویی که در کنارش مینشینـــــی و با چند آیه محرمش میشــــوی اما مــــــــــــن...مـــــنی که عمریست در عشـــق و حســـرتش بســـر میــبرم هنوز به او ...نامحرمــــم هی غریبه سرش داد نزن ! باهاش قهر نکن !دوسش داشته باش !اون بخاطر تو منو فراموش کرده . . . ...آهای غریبه این که دستش توی دستای توئه همه ی دنیای منه خیلی مراقبش باش...ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻤﮕﻴﻨﻪ
ادامه مطلب ...
عزیزم نمیدونم داری با خودمون و عشقمون چه می کنی؟ از دیروز دیگه خیلی دلم برات تنگ شد؛که فرمودی دلت بیخود کرده جوابی که همیشه برای این مطلب به من میدادی! خانومم الان که دارم این متن رو می نویسم صورتم خیس شده عین همیشه با این تفاوت که سوز این گریه ها بیشتره آخه دلم خیلی خیلی گرفته.آخه چرا اینطوری میگی؟ خانومم من چطوری فراموشت کنم؟ حتی برا یه لحظه هم نمیتونم فراموشت کنم.چطوری دلت میاد بگی برو؟ چطوری با این دلتنگی کنار بیام؟ مهنازم تو چرا نمی فهمی من نمیتونم ازت دل بکنم نمیتونم چطوری بهت بفهمونم؟ جز تو نمیتونم به کسی فکر کنم نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم. چرا نمیفهمی؟یا نمی خوای بفهمی چطوری به خودم بفهمونم که دیگه هیچ وقت نمی خوای ببینمت؟ دلم برات تنگ شده.
ادامه مطلب ...
سخت است درک کردن دخــــ ـــــتری که....
غــ ـــم هایـــــ ـش را خودش میـــ ــداند و دلش ...
که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند...
که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش .
بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ......
وهیــــــ ـــــــــ ــــــچکس جز همان دختـــــ ـــــر نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ...
که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد .
از باخـــــــــ ــــــــتن ...
از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ...
از یـــــ ـــــ ـــــخ زدن احســاس
سلام
دیروز پیامی از دوستی به دستم آمد که با قلم خودم و با دلنوشته های خودم تغییرش دادم و این جا به یادگار می نویسم
سیگارم چه خوب درک می کند مرا…وای که چه زیبا کام میدهد…این نو عروس هر شب تنهایی هایم…لباس سپیدش را تا صبح برایم می سوزاند…و من تا صبح بر لبانش بوسه می زنم… بـــــــــــــرو!!!!ترســــ از هیچ چیز ندارمــــوقتیـــــ یقینـ دارم بیشتر از منـــ کسی دوستت نخـــــــواهد داشتبیشتر از منــــ کسی طاقت کمـــ محلی هایت را ندارد بــــــــــــرو!!!! ترس برای چه؟؟وقتی می دانمــ یکــ روز تُف می اندازی به رویـــــ تمام آن هایی که به خاطرشــــان من را از دستـــــ دادی…. !..میگـــــن : چــــــــرا ؟میــگــــم : چــــون نخــــــــواستـــــــــــ مــــی پـــرســـن : دلــــــــیلــش ؟میگـــــم : نــــــــــــــــمیــدونـ ــم میگـــن چــــــــیه ؟میــگـــم نمــــی تــــونستــــــــــــ جـــوابــــم ســــــــــــکوت استــــــــــ دوبـــاره چــــــــرا ؟ چــــــــرا ؟ چــــــــرا ؟فـــــریـــاد مــــی کشـــــمچـــــون از اوّلــــم من اضافی بودم.......
ادامه مطلب ...
این متن رو به بهانه ایمیل امروز خانومم نوشتم
مهنازم این یه شعار نیست این واقعیتی است که با تک تک لحظاتم عجین شده:زمسـتان و تابســتان نــدارد....نـبـاشــی...چهــار ستون بدنــم میلــــرزد ...!!! بارها بهت گفتم که وقتی آرزوی چیزی تو دلت میوفته شک نکن توانایی رسیدن بهشو داری و حتی هربار که زندگی مشترکمان گفتم و با یاس از حرف ها و بازخوردهای این کار گفتی باز هم خواهم گفت ناشنوا باش... وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند.....
موهای ی زن خلق نشده
برای پوشانده شدن
یا برای باز شدن در باد
یا جلب نظر من
یا برای به دنبال کشیدن نگاه
مهنازم هر کس یا شب می میرد یا روز اما من شبانه روز از دوریت می میرم و زنده می شوم
سکوت گهگاه
من مخفف حروف آغازین ساعت های کسری وجود نازنین توست عزیزتر از جانم
عشق واقعی وقتیه که دختر به سادگی چشماشو میبنده و اجازه بوسیدن میده
اما پسر پیشونی دختر رو میبوسه..... و این بود راز
بوسه هیم بر پیشانی خانمی