نداشتن تو یعنی دیگری تو را دارد...نمیدانم نداشتن تو سخت تر است...یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد دلم تو را ، فقط و فقط تو رااز میان این همه ضمیر میخواهد ، همین !و باز هم تو نیستی حالا که باید باشی و این یعنی ته بدبختی من . . .خـــــــــــــــــدایـــــــا... ! ! !مـــن که غـــصـه هایـــم را ســـــر وقـــــتـــ میــــخـــــــورم... پـــــس چــــــرا خــــــــوب نمـــــیشــــــود درد هـــــــــــــــــایــمـ ـ ـ ـ ــ !!!
آل پاچینو:
وقتی بچه بودم، دعا میکردم که خدا به من دوچرخه بده، بعد فهمیدم که تخصص خدا در دادن چیزهای دیگه س، بخاطر همین یه دوچرخه دزدیدم و از خدا تقاضا کردم که منو ببخشه!!
به او بگو ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ!ﺍﻣّﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ، ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﻫﻤﻨﻔﺴﯽ ﻫﺴﺖ ؟! پیامبر عاشقانه های من..معجزه چشمان تو کافیست..که ایمان بیاورم به رسالت عشقت..!
مهنازم چند روزیست که ، چشمانت نگران است ...دیگر شادی وجودم در لبانت جایی ندارد ...چند روزیست که نسیم بهاری ، خبر از بد دلی نامردمان نقاب زده می دهد ...که چه تیز و برنده بود ، این خنجر آغشته به زهر کینه و تنگ نظری های دشمنان دوست نما ...کاش در آن شب بی انتها ، چشمانم سویی و دستانم توانی داشت در برابر تیر، نفرت رها شده به سوی عشق پاک و طاهر من ...که نگران است ، نگاهت برای پاکی وجودت ...کاش می شد به تو بگویم که این زمزمه های شبانه برایم بی خطر می ماند وقتی تو را دارم ...چه اهمیت دارد که او چه می گوید ...
شاید در تنهایی روز تعطیل در خانه بخوانی دلنوشته هایم را
قلابت را بدون طعمه بینداز اینجا پر از ماهیانی ست که از زندگی سیر شده اند...داستان زندگیمو نوشتم برای اینکه بدونید هنوزم آدمایی هستن که از روی عشق با هم هستن نه از روی یه هوس زودگذر....از تنهاییم میگم...از نبودنش ...از چیزی که فقط خودم میدونم و خدای خودم ...
با توام خدا..از کشیدن کوتاه ترین نفس هایم هم سیر شده ام..
وقتی همه ی وجودت..همه ی همه ی آنچه تو را ساخته..از رگ و پی و گوشت و نگاه و روح..حضور کسی را می طلبد که می گوید فراموشم کن..که قرار است از زندگی ات کم شود..وقتی می بینی همه ی دوست داشتنی هایت دارند می روند از دست و کاری از دستان کوچکت بر نمیاید و التماس کردن هایت به گوش هیچ کس نمی رسد..وقتی زورت نمی رسد به دنیا..دنیای لعنتی .. دیگر فرقی نمی کند تو همان دختر مو خرمایی دوست داشتنی صبور دل نازک باشی یا من پسری که عشق اول و آخرش شدی و دنیا و آخرتش فدای تو.آخر ترک کردن درد دارد...ترک شدن دردتر...یاس سپیدم،نیلوفر عشقم،تولد شعر نابم،بارون صبحگاهی روی خاک وجودم،لطافت شاپرک،مژده رسیدن قاصدک،چشمه زلال عشق و مهربانیم، نسیم کوهسار،نوروز موندگار من،بهونه بهارم،شروع فصل رویشم،غنچه بیقراری هایم،رویای همیشگیم،موج ساحل آرامشم،لیلای من،عشقم،پریزاد قصه ام،مرهم غصه هام،سنگ صبورم،حس بودنم،اوج دیدنم، نهایت رسیدنم،خورشیدم،کوه استوارم،رود خروشانم،... مهنازم و باز مثل همیشه تو این مدت زندگی عاشقانه مان در صبح بخیرهایم برای صدا کردنت واژه کم آوردم
مهنازم با پیام امروزت به این نتیجه رسیدم:
مصداق
حدیثیم به شایسته ترین شکل!
"النّاُسُ حَریصٌ" منم و"ما مُنِع" اش تو!
پیوند جنسی هرگز کسی را ارضا نکرده است.این پیوند بیشتر و بیشتر عدم رضایت ایجاد می کند.
پیوند جنسی هرگز کسی را به کمال نرسانده با کمال بیگانه است.پیوند جنسی زمانی معنا می یابد که با عشق همراه باشد.پس عشق و پیوند جنسی به هم می آویزند..
و عشق مرکزیت عظیم تری است،مرکزیتی والاتر.آنگاه که پیوند جنسی به عشق گره می خورد،بالا و بالاتر جریان می یابد.
به او بگو لمس تن تو بهانه است . می خواهم عشق را در آغوش گرمت پیدا کنم نه لذت را ...
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم…یه دل گرفته…یه زندگی پر از خالی…من سرشارم از تنــهایـــــــــی...امشبـ یهـ بَغضـ کـوچیکـ ، خیـلی کـوچیکـ ...رآهـهـ نفسمـو بستــهـ ...همیـــن ...