میدانی که خیلی دوستت دارم ، میدانم که
نمیدانی بیش از عشق بر تو عاشقم.... میدانی که بدون تو زندگی
برایم پوچ است ، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر زندگی وجود ندارد.... میدانی که بدون تو عاشقی
برایم عذاب است ، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی نیست برای عاشق شدن.... میدانی که اگر از کنارم
بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب می شود ،
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگر لحظه ای باقی نیست برای ادامه
زندگی...میدانی که همه فکر و زندگی من تو شده ای و
تمام لحظه ها نام تو را در قلبم زمزمه میکنم ، میدانم که نمیدانی از زندگی برایم
عزیزتری ، زندگی در مقابل تو برایم کم است تو دنیای من شده ای
عزیزم...می دانی که تو لایق این قلب عاشق منی ،
میدانم که نمیدانی تو لایق تر از آن هستی که تصور میکنی!
میدانی که بدون تو من تنهای تنهایم ، میدانم که نمیدانی آن زمان تنها تر از من دیگر تنهایی نیست!می دانی که خیلی بیقرارم و انتظار میکشم که به تو برسم و تو را
در آغوش خود بگیرم, میدانم که نمیدانی
از این انتظار دیگر خسته و دلشکسته شده ام...
می دانی که از این دوری و فاصله در بیشتر لحظه ها چشمانم خیس است
، میدانم که نمیدانی دیگر در اعماق چشمانم اشکی
نیست!میدانی که آرزو دارم دستانت را بگیرم ، تو
را در آغوش خود بفشارم ، بر لبانت بوسه بزنم و به تنها آرزویم که رسیدن به تو می
باشد برسم اما میدانم که نمیدانی تو همان آرزوی منی!نمیدانی که بعد از تو به آن دنیا سفر
خواهم کرد ، می دانم و میدانم بعد از تو دیگر حتی مجالی برای نفس کشیدن نخواهد بود....
|