سهم من از بودنت ، عشقیست که مرا با خودش به جایی برده که خط پایان عاشقیست

نگاه تو ، ساعتهاست که خیره شده ام به چشمان تو ...حرفی ندارم جز اینکه با نگاهم ابراز کنم عشقم را به تو...تویی که برایم به معنای بهترینی ، تویی که از همه کس برایم عزیزترینی...قلب پاک تو را ، این دستان مهربان تو را که دارم ،  از همه چیز و همه کس بی نیازم...همه آمدند و رفتند، تو آمدی و برای همیشه در دلم نشستی ،عهد عشق را با رمز وفاداری در قلبم بستی !میدانم که قدرم را میدانی ، هیچگاه پا بر روی دلم نمیگذاری وقتی در کنارت هستم ، سکوتت نیز برایم زیباست ،بودنت در زندگی ام بهترین هدیه از سوی خداست.نگاه تو ، دل زده ام به دریای چشمانت ،بیشتر نگاهت میکنم تا پی ببرم به راز آن قلب مهربانت. در میان میگیرم تو را ، یا تو را میخواهم از خدا ، یا تو را...در میان اینهمه خاطره هایم، با تو زیباترین روزها را داشته ام،در میان این روزها، در کنار تو بهترین لحظه ها را داشته ام...او که از عشق چیزی نمیداند ، چه میداند من چه میگویم ،تو که عشق من هستی میفهمی که من از چه احساسی میگویم ،من که عاشقت هستم میدانم که تو بهترین عشق روی زمینیخیالت راحت ، تا ابد خودم و خودت ، هر چه سهم من باشد نیز برای خودت...سهم من از بودنت ، عشقیست که مرا با خودش  به جایی برده که خط پایان عاشقیست