بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد
چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن،
الماسه می افته تو شیب زمین، قل میخوره
و تو عمق چاهی فرو میره، میدونی چی می مونه؟
یه آدم، یه دهن باز، یه گردوی پوک و یه
دنیا حسرت...
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش
هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم
|