-
تو را نمی دانم، اما من دلم روشن است
شنبه 7 فروردین 1395 09:05
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگری جابهجا میکنم انگار دانشآموز مشقاش را در دفتری تازه پاکنویس میکند جابهجا میکنم صدای تو،عطرتو ، نامههای تو و شمارهی تلفن تو و پیامهای تو می آویزمشان به کمد سال جدید اقامت دائمی در قلبم را به تو میدهم ... تو را نمی دانم، اما من دلم روشن است به تمام اتفاقات خوب در راه مانده، به...
-
با من مهربان باش ..
دوشنبه 2 فروردین 1395 09:10
برای زنها میوه چیدن از شاخه هایِ بلند لذتِ خاصی دارد برایِ همین است که وقتِ بوسیدن رویِ پنجه آمدن را از خودِ بوسه بیشتر دوست دارند... گفتم: آدم وقتی عاشق کسی میشه لابد بودنِ با اون کس، کسی رو توو گذشته یادش میاره، جای خالیشو براش پُر میکنه. گفت : نه خواهر، عشق حقیقی زمانی اتفاق میفته که بودن با کسی بودن با تمام آدمای...
-
عیدیِ اول فروردین
یکشنبه 1 فروردین 1395 20:13
دوست داشتن تو عینِ ساعتِ تحویلِ سال است همیشه منتظرش مانده ایم ... دوست داشتنِ تو عیدیِ اول فروردین است کاش همیشه عید بود ... کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم ... باور کردنش جز برای قابل درک نیست که دلتنگ تر از من ماهیِ قرمزی بود که برای دیدنت از تنگ بیرون پریده بود ...
-
باور
جمعه 28 اسفند 1394 20:36
دیشب بعد از اداره به خودم گفتم :شعور یک گیاه در وسط زمستان ،از تابستان گذشته نمی آید،از بهاری می آید که فرا می رسد . گیاه به روز های که رفته،نمی اندیشد ،به روزهای می اندیشد که می آید،اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد ،چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر ان چه می خواهیم ،دست یابیم؟
-
از امروز همه چیز آخرین است
جمعه 28 اسفند 1394 07:31
از امروز همه چیز آخرین است آخرین هفته ، آخرین جمعه ، آخرین دلشوره هایِ شیرین اسفند اتمامِ آخرین جایِ گردگیری نشده خانه آخرین اتمام حجت ها با خودمان.... حالمان... آرزوهایمان آخرین یا مقلب القلوب ها و آخرین امیدهای گره خورده، به اشاره ی سالی نو، که همه چیز درست می شود . این چند روزِ اخر هم باید اسبِ سال را مجاب کرد که...
-
گُنه از کیست ؟
پنجشنبه 27 اسفند 1394 09:57
عاشقم،اهل همین کوچه ی بن بست کناری که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟ من کجا ؟ عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ؟ تو به لبخند و نگاهی … منِ دلداده به آهی بنشستیم، تو در قلب و منِ خسته به چاهی گُنه از کیست ؟ از آن پنجره ی باز ؟ از آن لحظه ی آغاز ؟از آن چشمِ گنه کار ؟ از آن لحظه...
-
قبل تر ها ، عید که میشد....
چهارشنبه 26 اسفند 1394 08:32
قبل تر ها ، عید که میشد ، حتی اگر ساعت سه صبح هم میبود ، بیدار میشدیم ، با چشمان پف کرده و باز و بسته لباس های نو میپوشیدیم هفت سین میچیدیم مینشستیم سرِ سفره ! منتظر میشدیم آن موسیقی معروف و پر سر و صدا از تلویزیون بیاید بیرون . همه در عالم خواب ، پدر و مادر زیرِ لب دعا زمزمه میکردند ، بچه ها کج و معوج و خواب آلود ....
-
قد هزار سال گریه بدهکارم
سهشنبه 25 اسفند 1394 07:48
پروفایلم را دیدهای...؟ مانند خانه ارواح شده است ... غباری سنگین نشسته ، بر روی زوایایش ... قسمت پیامهایش ، تار عنکبوت بسته ... آواتارم را موش جویده است ... کار از گرد گیری گذشته است ... این پروفایلم نیست ... آیینه دلم است ... دلم تمام شده ... بگذار تشبیه کنم برایت ... مدتهاست ،کوبه دَرِ دلم را کسی نکوبیده ......
-
وقتی تو باشی سال تحویله
دوشنبه 24 اسفند 1394 07:11
حالا تو هی بیا بگو مرد ها پررو می شونـد... زن بایـد سنگیـن و رنگیـن باشـد بایـد بیاینـد منت بکـشنـد و... مـن می گویـم زن اگر زن باشـد بایـد بشود روی عاشقیش حـساب کـرد کــه بایـد عاشقی کـردن بلـد باشـد کــه جا نزنـد جـا نمانـد جـا نگـذارد . هی فکـر نکـنـد بـه ایـن چیزهایی کــه عمری در گوشش خـوانـده انـد کــه زن ناز و...
-
موفقیتی بزرگ و امیدی به سوی سعادتت مبارک
دوشنبه 30 شهریور 1394 08:04
ستاره ای خاموشم ، مهتابی بی نورم ، عاشقم ولی یک عاشق تنهایم...منم همان چشمه گل آلود ، غنچه خشکیده ، بهار برگ ریزان ، با دلی خسته و پریشان....منم همان ساحل نا آرام ، بی قرار ، چشم انتظار ، انتظار موجی عاشق که به سوی من بیاید و یک ذره از خاک وجودم را با خود در دل دریا ببرد ....من همان مرد تنهایم که در کوچه پس کوچه های...
-
زجر
یکشنبه 29 شهریور 1394 23:59
کاش آسمان میدانست درد من چیست !کاش میدانست نیاز من چیست!کاش میدانست به یک قطره باران نیز قانعم....کاش آسمان میدانست درد منی که همان کویر خشک و بی جانم چیست!دلم مثل کویر از محبت و عشق خشک و بی جان است ، عاشقم ولی ، یک عاشق تنها!یک عاشق بی کس ! عاشقی که معشوقش در کنارش نیست....کاش دریا میدانست کویر چیست!راز درون دریا...
-
عاشقی که به او میگویند دیوانه!
شنبه 28 شهریور 1394 06:07
آری من همان عاشقم ، یک عاشق دلسوخته ، یک عاشق تنها ....یک کلام عاشقم ولی یک عمر اسیر ...اسیری در یک قلب سرخ ...آری من همان مجنون قصه هایم و یک عمر به دنبال لیلی چشم به راهم..لحظه های سخت را پشت سر میگذارم و به عشق لیلایم از هفت آسمان خواهم گذشت ...در جاده ها ، از سختی ها میگذرم تا به مقصدم که همان خانه لیلایم است...
-
آغاز دلتنگی های من
جمعه 27 شهریور 1394 05:55
این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز! این عشق تو سرپناه آخر من است ، و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است...بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام : آن هم کلام آخر : خدانگهدار زندگی! بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست....چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ، با پاهای خسته و دلی پر...
-
I LOVE YOU FOR EVER MY FIRST LOVE
پنجشنبه 26 شهریور 1394 15:52
هنوز هم عاشقم ، با اینکه عشق برایم مثل یک کابوس است...هنوز هم عاشقم ، با اینکه عشق برایم یک شکنجه است....عاشق می مانم چون عهد بسته ام با او که با من هم قسم شده است بمانم و چون ،او که با من هم قسم شده است را خیلی دوست میدارم....با اینکه عشق یک بازی است ، اما من این بازی را دوست دارم ، چون هم بازی ام تا آخر با من می...
-
آتش عشق تو
چهارشنبه 25 شهریور 1394 09:08
چه گرمایی دارد این آتش عشق تو ، قلب مرا می سوزاند ! چه لذتی دارد سوختن در آتش عشق تو ، مرا عاشقتر میکند ! چه زیباست خاکستر شدن از گرمای عشق تو و چه نورانی است شعله های آتش این قلب سرخ تو ! بسوزان مرا ، انقدر با شعله هایت مرا بسوزان تا خاکستر شوم .... هر ذره از شعله های آتش عشقت برایم شیرین است ، زیرا از ذره ذره آن...
-
پرستوی مهاجر من
سهشنبه 24 شهریور 1394 16:29
میگذرد لحظه ها ، لحظه های بی تو بودن ، ثانیه هایی که خیلی کند میگذرد ! دلم میخواهد لحظه ها و ثانیه ها تند تر از همیشه سپری شوند و لحظه ای که روزها آرزوی آن را داشتم فرا رسد... لحظه دیدار ، یک لحظه رویایی و فراموش نشدنی... نفسی تازه ، دلی عاشقتر از همیشه و آرزویی که به حقیقت پیوسته است... میشمارم تک تک ثانیه ها را ،...
-
این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سرنوشت
یکشنبه 22 شهریور 1394 07:10
این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سرنوشت ! این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق ! به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین؟ سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان؟چه زیباست لحظه ای که من به سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به آرزوی خود ! چه زیباست لحظه ای که سرنوشت با دسته گلی سرخ...
-
الهی به امید تو .....
شنبه 21 شهریور 1394 06:44
راهی که باید صبر کرد باید انتظار کشید تا به پایان آن رسید … از آغاز زندگی ام تنهایی در این راه به زندگی ام ادامه می دادم ، تنهایی بدون هیچ یار و یاوری … آنگاه در بین راه فرشته ای را دیدم که عاشق آن شدم … دیگر تنها نبودم دیگر احساس تنهایی نمی کردم چون هم یاری داشتم و هم یاوری … غم و غصه های عاشقی به سراغم آمد … همچنان...
-
خداوند هدیه ای را به من داد که زندگی مرا آرام و پر از امید کرد…
جمعه 20 شهریور 1394 13:19
در حالی که دلم مانند کویری تشنه و بی جان بود در حالی که بغض گلویم را گرفته بود و از درد تنهایی دیگر جانی نداشتم در حالی که چشمهایم از اشک ریختن سویی نداشتند ، در حالی که هنوز غم جدایی از عشق گذشته در دلم نشسته بود در حالی که دیگر امیدی به ادامه زندگی نداشتم و تمام درهای امید به زندگی به رویم بسته شده بود در حالی که...
-
چشم ها دروغ نمی گویند وقتی دوستت داشته باشند
پنجشنبه 19 شهریور 1394 14:19
در حالی که دلم مانند کویری تشنه و بی جان بود در حالی که بغض گلویم را گرفته بود و از درد تنهایی دیگر جانی نداشتم در حالی که چشمهایم از اشک ریختن سویی نداشتند ،در حالی که هنوز غم گذشته در دلم نشسته بود در حالی که دیگر امیدی به ادامه زندگی نداشتم و تمام درهای امید به زندگی به رویم بسته شده بود در حالی که آسمان دلم پر از...
-
چه لحظه های غریبی است....
چهارشنبه 18 شهریور 1394 08:12
مثل غروب ، بک غروب دلگیر یک غروب نفسگیر دلم گرفته است ... دلم از همه چیز و از همه کس گرفته است ..... مثل دیوانه ها ، مثل یک دیوانه تنها و بی کس درد دل های دلم را با دلم در میان میگذارم ... دلی که خود پر از درد است ، دلی که درون آن پوچ و خالی هست می شنود دردهایش را ! درد هایش را می شنود تا شاید دوایی را برای آن بیابد...
-
زندگی بدون تو پوچ پوچ است
سهشنبه 17 شهریور 1394 23:57
ای کاش میدانستی که بیشتر از همیشه تو را دوست میدارم... ای کاش میدانستی از زمانی که به سفر رفتم عاشقتر از گذشته شدم... کاش میدانستی این دل بی طاقت من در زمان دوری تو چه رنجهایی میکشید و چه لحظه هایی را سپری میکرد... ای کاش میدانستی عاشقم و کاش میدانستی بدون تو زندگی برایم هیچ مفهومی ندارد.... میگذشت لحظه ها ، لحظه های...
-
مانند تو کسی در این دنیا نیست عزیزم
دوشنبه 16 شهریور 1394 23:24
می نویسم از عشق چون خیلی آن مهر و محبتت در اعماق دلم نشسته است می نویسم از چشمهای زیبایت ، از صدای زیبایت ، از نگاه پر از عشقت با صداقت می نویسم نخستین عشقم تویی ، و با یکدلی می نویسم که با تو تا آخرین لحظه خواهم ماند با چشمان خیس مینویسم که خیلی مهرت در دلم نشسته است و با بغض می نویسم که مرا تنها نگذار عزیزم می نویسم...
-
دل دنیا رو خون کردی ک اینجوری تو رفتی
یکشنبه 15 شهریور 1394 22:52
قلبی شکسته ، نا امید و خسته داشتم ، از آن قلب، تنهایک ویرانه بر جا مانده بود! کسی وارد آن ویرانه نمیشد ، قلبش را به آن ویرانه هدیه نمیداد! دیگر هیچ احساسی از عشق در آن قلب شکسته نبود و دیگر هیچکس هیچ امیدی به عاشق شدن آن قلب نداشت! آن ویرانه سرخ دیگر نه همدمی داشت و نه همدلی ! نه همصدایی داشت و نه همزبانی! تو آمدی و...
-
برات مهم نیست نتیجه این لجبازیت رو دنیا و آخرت جفتمون
شنبه 14 شهریور 1394 16:03
از راه دور تو را میپرستم ای قبله امید من...از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگر این فاصله را احساس نکنی عزیزم.از راه دور درد دل هایم را به تو میگویم ، و تو را در آغوش محبت های خودم میفشارم....آری از همین راه دور نیز میتوان دست در دستانم هم گذاشت و در کنار هم قدم زد ..... به خواب عاشقی میروم تا این رویا برایم زنده شود...
-
به آن قلب مهربان و احساس پاکت قسم میدهم که مرا ببخشی
جمعه 13 شهریور 1394 23:45
ای یار مرا ببخش ، منی که همان مجرم چشمهای خیست می باشم را ببخش .... مرا ببخش ای یار مهربان و بخشنده ام .... میدانم که دیگر طاقت اینهمه عذاب و شکنجه های عشق مرا نداری ، میدانم که دیگر مثل گذشته مرا دوست نمیداری و میدانم دیگرآتش عشقت آن چنان که باید شعله ور باشد دیگر نیست و میدانم از من خسته و دلشکسته ای ، به من فرصتی...
-
مثل لیلی قصه ها آمدی و مرا مجنون خودت کردی
پنجشنبه 12 شهریور 1394 14:22
مثل یک مهتاب در آسمان تاریک قلبم نشستی و قلب مرا پر از نور محبت و عشق خودت کردی .... مثل یک قناری در باغ سوخته قلبم نشستی و با صدای آواز دلنشینت قلب مرا دیوانه آن احساس پاکت کردی......مثل لیلی قصه ها آمدی و مرا مجنون خودت کردی. آری تو مرا عاشق خودت کردی ؛ تو مرا گرفتار خودت کردی.......آمدی و مرا با رویاهای عاشقانه ات...
-
کاش زودتر انتظار به سر آید
چهارشنبه 11 شهریور 1394 17:18
بی قرار بی قرارم به خدا دیگر اشکی ندارم .... بی قرار بی قرارم دیگر از غم انتظار نایی ندارم .... بی قرارم ، منتظر لحظه در آغوش گرفتن یارم و به جز ناله و غصه کاری ندارم ... کاش زودتر انتظار به سر آید ، و خورشید از پشت کوه ها بیرون آید .... لبخند شادی بر لبانم بنشیند و خوشبختی دنیا نصیبم شود ! کاش زودتر لحظه ای که سالها...
-
قشنگترین کنسرت دنیا
سهشنبه 10 شهریور 1394 18:24
میدانی که خیلی دوستت دارم ، میدانم که نمیدانی بیش از عشق بر تو عاشقم .... میدانی که بدون تو زندگی برایم پوچ است ، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر زندگی وجود ندارد .... میدانی که بدون تو عاشقی برایم عذاب است ، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی نیست برای عاشق شدن .... میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی...
-
فکرای پر درد
جمعه 6 شهریور 1394 06:38
اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای به خدا بدان که این دست خودم نیست ! اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست ! دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو...