عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

عشق چیز عجیبی ست وقتی از من دیکتاتوری می سازد

تا به حال عاشق زیبایی تو بوده ام اما تازه دارم عاشق چیزی در وجود تو می شوم که جاودانی است و همیشه ارزشمند است و آن قلب و روح توست.

می شود در عرض یک ساعت زیبایی را شناخت و به آن دل باخت و به همان سرعت هم از آ ن روی گردان شد.

ولی روح را تنها با یادگیری می توان شناخت.

باورکن که هیچ چیز بر روی کره ی خاکی بی زحمت به دست نمی آید حتی عشق که زیباترین و طبیعی ترین احساس بشری است.

عشق چیز عجیبی ست وقتی از من دیکتاتوری می سازد ، زود رنج که تنها تو را انحصاری می خواهد از تو نازک دلی که اشک مرا تاب نمی آورد ...

عشق چیز عجیبی نیست  شاید اما من و تو عجیب ... عاشق شده ایم !


نظرات 2 + ارسال نظر
پارکانت دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت 12:54 http://PARKANET.BLOGSKY.COM

هر کس به تمنای کسی غرق نیاز است

نر گس یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 09:54 http://29mm.blogsky.com/

"هیچکس"
سرش آنقدر شلوغ نیست
که "زمان"
از دستش در برود و "شما"
را از "یاد"
ببرد
همه چیز برمی گردد به "اولویت های آدم"
اگر "کسی"
به "هردلیلی"
در هر "مکانی"
باهر"احساسی"
"تو"
رایادش رفت،،،
فقط یک دلیل دارد؛
"جزو اولویت هایش نیستی…

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد