عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

چرا دوستت دارم؟

برای بار هزارم می‌گویم که دوستت دارم

چگونه میخواهی شرح دهم چیزی را که شرح‌دادنی نیست؟

چگونه میخواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم؟

اندوهم چون کودکی‌ست

 هر روز زیباتر می‌شود و بزرگ‌تر

 

بگذار به تمام زبان‌هایی که می‌دانی و نمی دانی بگویم

تو را دوست دارم

بگذار لغت‌نامه را زیرورو کنم

تا واژه‌ای بیایم هم‌‌اندازه‌ی اشتیاقم به تو

 

چرا دوستت دارم؟

کشتی میان دریا، نمی‌داند چگونه آب دربرش گرفته

و به‌یاد نمی‌آورد چگونه گرداب درهمش شکسته

 

چرا دوستت دارم؟

گلوله‌ای که در گوشت رفته نمی‌پرسد از کجا آمده

و عذری نمی‌خواهد

 

چرا دوستت دارم

از من نپرس

مرا اختیاری نیست

و تو را نیز...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد