عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

مسیر حول حالنا تا یلدا

کامنت مخاطب خاص این بلاگ رو پست امروز قرار دادم تا شاید مرحمی باشه بر قلب شرحه شرحه از فراقمون(شاید باورش سخت باشه اما از دیشب تا الان خوندم و اشک ریختم)

گریه
آخرین چیزی ست که باقی می ماند
و بغض
یکی مانده به آخری ست
و امید
پیش از بغض
می ترکد
من این مرحله ها را
مثل مسیر خانه تا دانشگاه
مثل مسیر حول حالنا تا یلدا
کوچه به کوچه از برم
این کوچه ها
هر شب
پر از بادکنک هایی ست
که یکی یکی می ترکند
اول امید
بعد بغض
و گریه آخرین چیزی ست که...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
دوست پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 ساعت 17:17

آره والا ..
بیاید کمی با هم بسازیم ..
تو رو خدا اگه کسی رو دوست داریم ازش توقع زیادی نداشته باشیم ..
ازش پول و مال و منال نخوایم ..
اول محبت و انسانیت بخوایم ..
اونا هم باید باشن تما نه همون اول ..
کاش اونم کمی بهم سخت نمی گرفت ..
بازم میگم :
به هم سخت نگیریم ..
من رو به خاطر یه آپارتمان یا پول گذاشت و رفت ..
من 4 ساله که موندم و سر قول اولین روزم هم هستم ..
همه ی زن ها و مردها بد نیستن ..
دلم خیلی گرفته ...

نر گس یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 12:18 http://29mm.blogsky.com/

دل است دیگرخسته میشود.....
بی حوصله میشود....
از روزگار از آدم ها از خودش
از این قابها ، از اثبات ، از توضیح
از کلماتی که رابطه ها را به گند میشکد..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد