عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

بی تو نفس کشیدن محال است ، با من بمان همنفسم که بی تو زندگی کردن به معنای مرگ است

بی تو نفس کشیدن محال است ، با من بمان همنفسم که بی تو زندگی کردن به معنای مرگ است
حالا دیگر زندگی ام تنها با تو به معنای زندگیست ، و عشق تنها با تو برایم واقعیست
.
من که از عشق فراری بودم ، ببین تو چه بودی و چه کردی که مرا دیوانه خودت کردی!از فرشته نازنین تر و از هر عزیزی دوست داشتنی تری عزیزم
.
بهترین هدیه تو به من مهر و محبتهایت است ، چقدر قلبت مهربان است
.
بی تو یک لحظه تنها ماندن محال است ، با من بمان هسفرم که بی تو یک لحظه عاشق ماندن خیال است
.
حالا دیگر نام تو در قلبم حک شده ، اگر هم بمیرم نامت هنوز در قلبم ماندگار خواهد ماند ، پس تا آخر دنیا با تو می مانم ، در آن دنیا نیز به یادت خواهم ماند
.
میخواهم قصه گو قصه ای تازه بنویسد ، قصه ای که غوغا کند ، از عشقمان بنویسد
.
از یک لیلی و مجنون دیگر ، تو لیلی نباش اما من مجنونت هستم عزیزم
.
تو خودت بهترینی ، تو خودت از عشق بالاترینی ، چه بگویم که هر چه بگویم از خوبی هایت باز کم گفته ام ، چه بنویسم که دیگر قلمم مرا یاری نمیکند که از آن قلب مهربانت بنویسم
.
ای نازنینم ، خیلی دوستت دارم ، ای بهترینم میخواهم تو را برای همیشه ، مرا تنها نگذار که دیگر ماندنم همیشگی نخواهد بود
.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد