عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.

سر آغاز نامه عاشقانه با نام یارم می نویسم صادقانه.
از عشق می نویسم از صفایش ، از محبت می نویسم از وفایش ، از دلش می نویسم ، از نگاهش
.
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم
.
عاشق حرفهای پر مهرت شدم، عاشق چشمهای زیبایت شدم
.
در همان لحظه بیادماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو دردو دل کنم . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت
…!
می خواهم بگویم دوستت دارم، عاشقت هستم
.
درهمان لحظه اول که تو را دیدم احساسی در دلم داشتم
!
احساس می کردم چشمانت به من می گویند بیا باهم باشیم ، از هم بگوییم ، بادل باشیم
.
چشمانت به من می گویند بیا و با عشق همسفر باش
!
ای هستی ام ، ای یاورم ، ای دلدار زندگی ام زودتر بیا و در قلبم خانه کن. بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان
.
نامه ام را برایت بر روی بهترین کاغذ زندگی می نویسم با جنس اعلا
.
اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت
.


نبض احساس تقدیم به رویای هر روزم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد