عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

منی که مدتها به عشق تو نفس میکشم ….

ای که تو با چشمهای نازت ، دیوانه کردی قلبم را ، نگاهی هم به قلب من بینداز
ای که تو با ناز نگاهت ، دیوانه کردی چشمانم را ، حس کن هوای نفسهایم را

ای که تو با دستان گرمت ، به آتش کشیدی دستان سردم را ، مرا
  در میان خودت بگیر ، مرا بسپار به آغوشت ، رهایم کن ، از همه چیز خلاصم کن، بگذار لحظه ای رویایی شوم
ای که تو دیوانه کرده ای دل عاشقم را ، در این حال جنونم ، تویی تمام جانم ، قبله راز و نیازم ، ای که تو با چشمهای نازت ، مرا از آن حال به این هوای عاشقی برده ای
ای که بدون تو هیچم ، لحظه ای نباشی پوچم، خالی از عشق و محبت ، خالی از وفا و عادت

ای که بدون تو حتی برای خودم هم نمیتوانم زندگی کنم ، منی که مدتهاست برای تو زندگی میکنم
ای که بدون تو نفس در سینه نیست ، منی که مدتها به عشق تو نفس میکشم
….
ای که بدون تو زندگی برای بی معناست ، منی که از تو یاد گرفته ام رسم زندگی را
….
دست خودم نیست حالم ، بدون تو بازی زندگی را میبازم ، ای که تو هستی پلی عبور از دره ی بی وفایی ها

رهایم کن، مثل همیشه که مرا درک میکردی ، احساسم کن ، مثل همیشه که دوستم داشتی ، عاشقم کن ، مثل همیشه که بودی ، مرا تا پایان راه همراهی کن، که تنها نباشم ، جدا از تو و با غمها نباشم ، خودم باشم و خودت ، بوسه میزنم بر روی گونه هایت ، خیالم راحت است ، قلبم با تو دیگر تنها نمیماند
….


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد