عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

طعم عشق ، حس آرامش برای رسیدن به همه آرزوهایمان

میخواهم رها از همه دنیا باشم ، تنها یک کلام از قلب تو جدا نباشم نمیخواهم برای این و آن باشم ، میخواهم تنها در قلب تو باشم میخواهم چشمهایمان به یک سو خیره باشد دستهایمان در دست هم قدمهایمان موازی باهم باشد برویم و برویم تا برسیم به جایی که هیچکس جز من و تو نباشد حتی خدا هم از ما خبری نداشته باشد آرامش میخواهم در کنارت ، بی دغدغه ، بی آنکه هراسی داشته باشم از سرنوشت نه انتظار را میخواهم نه بی قراری را ، نه دلتنگی را میخواهم نه گریه و زاری را همین که در قلبمی ، همین که در کنارمی ، این حس همیشه با تو بودن برایم آرامش است میخواهم تا زنده ام لذت ببرم از عشقی که تنها دلخوشی من در این دنیاست (در ادامه مطلب)


 

  تمام سهم من از این زندگی ،قلبیست که عاشقت شده چیزی ندارم جز این قلب که لحظه به لحظه بهانه تو را میگیرد قدم برداشتم در راه عشقی که صدها قدم در راه من برداشت عاشق کسی هستم که بیش از این ها بر من عاشق است گرچه بارها اشتباه کردم و گذشتی از خطایم گرچه بارها دلت را شکستم و گذشتی از اشتباهم گرچه بارها اشکت را در آوردم و باز هم نشستی به انتظارم ، تو مرا به هیچکس نفروختی تو عشق را از همه چیز بالاتر دانستی ، و به  آنچه برایت با ارزش بود رسیدی و من نیز تویی که با ارزش تر از هر چیزی در این دنیاست را به هیچ قیمتی از دست نمیدهم، راهی که تو در آن نباشی را نمیروم به آسمانی مینگرم که تو خیره به آنی ، همانی را میپرستم که تو دست به دامن آنی دوستت دارم ای تو که معنای عاشق بودن و عاشق ماندن را به من آموختی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد