عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

از سر دلتنگی

چندکلمه حرف .

نمیدونم واقعا چندتا جمله حرف حساب

نمیدونم ، ولی فقط اینو میدونم که تو دلم غوغاییه ، یه آشوبه

ومن نمیدونم هیچی نمیدونم

گاهی به سرآغاز رفتن نزدیک میشم گاهی بخودم میخندم

تویک کلام خودم نیستم همین وبس

ازت ممنونم صفحه سفید که تو اجازه خط خطی کردن لحظه هامو بهم دادی

نمیدونم ، میدونی تو یه گرداب یه مهلکه چی بهش میگن دست وپا میزنم

شاید من خیلی سخت گرفتم ولی میدونم کارم ازگریه گذشته است

دلیلش رو تو عکس بخون




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد