عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم
عشقم مهناز

عشقم مهناز

دلم از شنیدن نام خزان می لرزد****زیرا که من زاده تابستانم

گیر کرده ام بین بدبینی و خوش بینی

اسم تو که میاد خودخواه میشم مغرور میشم لجباز میشم دلتنگ میشم دل نازک میشم بداخلاق میشم بدبختی اینجاست که نزدیکترین اشخاص به من هم گرفتار بداخلاقی من میشن اسم تو که میاد بدبین میشم به همه ی کسانی که از تو بد میگن اسم تو که میاد دلم میخواد فقط از تو بگم اون هم به نزدیکترین آدم توی زندگیم و چه بد میشه که اون هم وقت نداشته باشه واسم کاش کور میشدم کاش کر میشدم هرجا که اسم تو بیاد.... تا الان همجنس های من از تو بد گفتن و همجنس های تو بهت حق دادن حق بده که گیر کنم بین بدبینی و خوش بینی...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد